نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 421
خالص ، سر چشمه مىگيرد ، اين عدم تعهد به هيچ اصل ، در مقابل تعهد به اصول ماشينى اجتماعى است كه فرد را به كلى از حوزه مىخواهم خود بركنار نموده واز همه جهات او را پيرو محض قرار مىدهد ، به همين جهت است كه هيچ يك از اين لزوم تعهد وعدم لزوم تعهد را نمىتوان به اصول مطلق وتثبيت شدهاى مستند ساخت . زيرا كسانى كه تمام موجوديت فرد را متعهد اجتماع مىدانند ، از تناقض اين گونه تعهد چشم پوشى مىكنند وتوجه ندارند كه اگر در زندگانى يك فرد كوچكترين اختيارى وجود نداشته باشد كه تعهدش را به آن اختيار مستند بسازد ، فرد متعهدى وجود نخواهد داشت ، بلكه پيچ ناخود آگاه وبىاختيار ماشينى خواهد بود كه تا فرسوده نشده است محكوم به كار جبرى خواهد بود . [1] اما آن جوامع كه خود را رها وبدون تعهد تلقى كردهاند ، پيش از آن كه دست از انسان شدن بردارند ، نمىتوانند دست از تعهد بردارند . اين مسئله را در مبحث زير دقت فرماييد : انسانيت - تعهد نخست لوازم طبيعى عدم تعهد را در نظر مىگيريم ، تا ببينيم اين ادعا كه انسان مساوى با تعهد است چه معنى مىدهد ؟ اگر انسان متعهد فرا گرفتن دانش نباشد ، دانشى را كه فرا مىگيرد ، درست مانند انعكاس اشكال درخت وسنگ در آب زلال خواهد بود ، مغز اين انسان جز آينهء جامدى نخواهد بود كه عوامل جبرى طبيعى وانسانى آن را به وجود آورده وانگيزه هاى جبرى ديگر پديده ها را در وى منعكس مىسازند وپس از چند صباح هم به زمينش زده مىشكنند
[1] البته در اين مبحث تفكيك ادعاى مكتب از جريان خارجى وواقعى بايستى منظور شود ، به اين معنى كه مطالب به بررسى تعهد در مكتب است نه آن چه به در خود جوامع متكى به مكتب مىگذرد . .
421
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 421