نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 41
تفسير ابيات زنى مىخواست در مقابل چشمان شوهر احمق خود با فاسق خويش همخوابه شود ، پس به شوهرش گفت ، اى مرد نيك بخت من بالاى درخت مىروم وميوه مىچينم . بالاى درخت رفت وبه شوهر خود كه پائين درخت ايستاده بود نگريست وگريه سر داد وبه شوهر گفت : كه اى بد كار مردود ، آن لوطى كه بر روى تو مىافتد كيست ؟ شوهر در پاسخش گفت : كسى به روى من نيافتاده . اصلًا كسى غير از من وتو در اين بيابان وجود ندارد . زن بار ديگر تكرار كرد كه آن مرد كلاه پوش كه بر روى تو خوابيده است كيست ؟ شوهر گفت ، اى زن سر تو بالاى درخت گيج شده است بيا پائين وبنگر كه كسى در اين جا نيست . زن از درخت پائين آمد ومرد بالاى درخت رفت وزن فاسق خود را در بركشيد ، شوهر به او گفت اى روسپى كيست آن كه روى تو خوابيده است . زن گفت : در اين جا جز من كسى نيست ، سخن هرزه مگو ، واين سر تست كه گيج شده است ، مرد سؤال خود را تكرار كرد ، زن همان پاسخ را داد وگفت : < شعر > ( ( 3556 ) ) از سر امرودبن من همچنان كژ همىديدم كه تو اى قلتبان ( ( 3557 ) ) هين فرود آ تا ببينى هيچ نيست اين همه تخييل از امروبنى است < / شعر > تو در اين دنيا شوخيها كه مىشنوى ، همه آنها را بىاساس مپندار ، زيرا در شوخيها حقايقى است آموزنده كه بايد به طور جدى به آنها گوش فرا داد . براى كسانى كه در اين دنيا همه چيز را به شوخى مىگيرند ، حقايق جدى نيز شوخى مىنمايد وبالعكس : خردمندان در شوخيها سراغ واقعيات جدى مىگيرند . مردم نادان وكاهل در اين داستان درخت گلابى مىجويند ولى امرودبن رمزى است براى يك حقيقت بزرگ . چه راهى نيكو براى حقيقت در بر دارد . تو هم اكنون از امرود بن چشم بپوش وبرو وبا چشمان خيره در آن منگر . اين ما ومنى وهستى نخستين طبيعى تست كه ديدگانت را كج ولوچ مىكند .
41
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 41