responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 11  صفحه : 387

إسم الكتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى ( عدد الصفحات : 655)


ولى هر گونه نمود ناديدنى هم ، چه از قبيل صداها وملموسات وچه از مقوله ى چشيدنىها وبوييدنىها از حالت بىطرفى محض خارج شده وبه حوزهء جاذبيتى كه ميان شما وآن شخص وجود دارد وارد خواهد گشت .
اين مطلب به هيچ وجه قابل انكار نيست ، آن چه كه مهم است فهميدن علت اين امر شگفت انگيز است كه پديدهء ديدن وحواس ومحسوسات ديگر را راهنمايى مىكند ودر استخدام خود قرار مىدهد ؟ پاسخ جلال الدين مسئله در ابيات فوق كاملًا روشن است ، او مىگويد :
< شعر > هم چنين هر پنج حس چون نايزه [1] بر مراد امر دل شد جايزه هر طرف كه دل اشارت كردشان مىرود هر پنج حس دامن كشان دل مگر مهر سليمان يافته است كه مهار پنج حس برتافته است پنج حسى از برون مأمور اوست پنج حسى در درون مأمور اوست < / شعر > حواس طبيعى ما همواره به عنوان كارگران مطيع دل حذف وانتخاب به عمل مىآورند [ مگر موقعى كه هيچ گونه فعاليت وتحريكى از ناحيهء مغز ودل وجود نداشته باشد كه اين خود يك فرض بسيار بعيد است . ] بايد اصل يك اصل ديگر را كه معكوس آنست بيافزاييم وآن اين است كه با تماس يك يا چند حس با موضوع خارجى نيروهاى مغزى وقلبى بكار مىافتند وموجب انديشه ، تخيل ، تداعى معانى ، تجسيم . . . مىگردند .
اين دو اصل متعاكس غير از اصل تأثير وتاثر متقابل است كه عضو حس كننده وشىء محسوس در يكديگر تبادل مىكنند . به هر حال اگر ماهيت احساس را در نظر بگيريم ، خواهيم ديد كه اين پديده داراى سه مرحله است مرحلهء يكم - تماس محسوس خارجى عينى با وسيلهء احساس ، مانند تماس رنگ با چشم .



[1] نايزه لوله‌اى كه از آن آب ريزد وانبان . .

387

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 11  صفحه : 387
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست