نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 377
إسم الكتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى ( عدد الصفحات : 655)
< شعر > حس حيوان گر بديدى آن صور بايزيد وقت بودى گاو وخر [1] چارهء كار حواس خويش كن وانگهى راه طلب در پيش كن [2] < / شعر > در اين ابيات جلال الدين حواس طبيعى وفعاليتها ونتايجش را خيلى محدود ونارسا معرفى مىكند . مىتوان گفت مكتب حسيون افراطى جملهاى شديدتر از حملهء جلال الدين را بر مبانى آن مكتب نديده است . اگر واقعيت امر را در نظر بگيريم ، خواهيم ديد طرف داران مكتب حسيون با منحصر ساختن تمام طرق وصول به واقعيات را در حواس ظاهرى ، هولناكترين ضربه را به پيكر فرهنگ ومعارف بشرى وارد مىسازند ، اثر اين ضربهء شكننده كمتر از جنايتى نيست كه منكرين ارزش واهميت حواس طبيعى به افكار بشرى وارد مىسازند . ما در مجلدات گذشته افراط گرى وتفريط گرايى دو مكتب حسيون وعقليون را تا حدودى مشروحاً بررسى كردهايم ، مراجعه شود . اكنون مىپردازيم به مطالبى كه جلال الدين در حقيقت حواس ظاهرى وامكانات وارزش آنها بيان كرده است . 2 - حواس طبيعى زاييده شدهء ماده وقوانين آن است اين مطلب مسلم است كه همهء حواس طبيعى ما محصول ماده وجريانات طبيعى آن است ، مثل حواس ، مثل سنگ يا شيشه ايست كه خود جزئى از جمادات است ، آن قدر صيقلى شود كه سنگ وشيشه وساير نمودهاى طبيعى را نشان بدهد ، بدان جهت كه ماهيت اين آينه سنگ يا شيشه است نمىتواند حيات وروان آدمى را در خود منعكس بسازد . آرى - « حس خشكى ديد كز خشكى بزاد » وبه همين جهت است كه آن چه را كه
[1] دفتر پنجم ، ص 385 ب 29 . . [2] دفتر پنجم ، ص 425 ب 5 . .
377
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 377