نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 354
جاى ترديد نيست كه تاريخ بشرى روزى محاسبهء اين ولخرجىهاى نابكارانه سرمايه ها را از عوامل آن خواهد كشيد . تفسير ابيات مىخواهم سخنى چند در علت متلاشى شدن موجوديت تو در عوارض بىسر وته روزگاران با تو در ميان بگذارم : تو مىدانى چگونه با خويشتن مبارزه كرده وهستى خود را متلاشى ساختهاى ؟ تو نيروهاى خدا دادى درونى را كه هوش يكى از با عظمتترين آنها است ، به جهات وعوارض مختلف كه جز تره هايى بيش نيستند پراكنده كردى وندانستى كه آب حيات بخش هوش را به بيخ خارهاى خارستان هوى وهوس سرازير كردى ونگذاشتى كه اين آب حيات بخش به ميوه ها برسد وزندگى تو را مثمر بسازد ودر صورتى كه خارها وگياهان ناچيز آب هوش تو را مىكشد ، چگونه اين آب هوش به سوى خدا خواهد رفت . هم اكنون شاخه هاى بد وخارهاى وجودت را بكن وبه شاخه هاى مثمر وجودت آبى برسان وآنها را نو وبا طراوت بساز . اگر چه امروز خار وشاخهء ميوه دار هر دو سبزاند ، اما تو به پايان آن دو بنگر كه يكى از آن دو باطل وديگرى ميوه ها خواهد داد . آب زلال باغ وجود بر شاخهء ميوه دار حلال وبر خار وبر خارستان حرام است وهيچ عاقلى هرگز اين دو را مساوى نمىشمارد . دادگرى چيست ؟ سيراب كردن درختانى كه ميوه ها خواهد داد وهستى تو را خواهد نواخت . بىدادگرى چيست ؟ سيراب كردن خارها كه روزى به پاهاى روح تو خواهد خليد . دادگرى عبارت است از قرار دادن هر نعمت در محل خود ، نه آب دادن به هر ريشهاى كه آب مىخواهد ، ستم كارى ، قرار دادن نعمت است در غير مورد خود كه جز مبنى براى جوشش بلا وناگوارى چيزى نيست . نعمت الهى را به جان وعقل خويش وا گذار . نه به طبيعت پر درد وپر گره هاى
354
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 354