نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 346
سؤال كه آيا چنان مفهومى وجود دارد يا نه ؟ به طور مستقيم وقطعى اثبات مىكند كه مفهوم مزبور براى سؤال كننده قابل دريافت مىباشد . اگر مفهوم واقعا دريافت شده باشد ، مطابق برهان كمالى يا وجوبى [1] هستى آن مفهوم اثبات مىگردد . كسى كه با اين جمله مىپرسد : آيا من زبان دارم ومىتوانم حرفى بزنم ؟ با همين سؤال حرف زدن او اثبات شده است ، نهايت امر اين است كه ممكن است ، بدوا آگاهى به آن نداشته باشد كه خود اين جمله زبان وحرف گفتن او را اثبات كرده است . اگر شما دقت لازم وكافى در روش فكرى انديشمندان از خود بيرون آمده انجام بدهيد ، اين مطلب براى شما قابل پذيرش خواهد بود كه اينان اغلب با طرح سؤال به خويشتن ويا ديگران بدون اين كه توجه داشته باشند موضوع سؤال را اثبات مىكنند ، مثلًا كسى كه مىپرسد آيا جهان هستى هدفى دارد يا نه ؟ اولًا به طور مستقيم اثبات مىكند كه مجموع جهان مىتواند به انسان مطرح شود وثانياً - به طور غير مستقيم هدفى براى جهان هستى اثبات مىكند ، زيرا مطرح شدن جهان مساوى با محدود ساختن آن است وهيمن كه جهان محدود تصور شود ، به وجود آورنده آن اثبات گشته وبدون واسطه ، هدفدار بودن آن تثبيت مىشود . تفسير ابيات اين مثال را دقت كنيد : سبدى پر از نان روى سر گذاشته در بدر براى به دست آوردن لقمهء نان مىگردى تو اى مست گيج ، توجهى به روى سرت كن وخيره سرى را رها ساز واين همه درهاى بىگانگان را مزن بلكه در دل خويشتن را بكوب . عجبا ، تو در جويبار قرار گرفته وآب به زانويت مىرسد با اين حال از خويشتن غافل ودر جستجوى آب مىباشى . نان روى سرت وپايت تا آب فرو رفته با اين حال از تشنگى وگرسنگى وجود
[1] ما در مجلد چهاردهم برهان وجوبى را مشروحاً بررسى كردهايم . .
346
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 346