responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 11  صفحه : 313


< شعر > ( ( 926 ) ) زان كه خويشانش هم از وى مىرمند گر چه با ذاتش ملايك هم دمند ( ( 927 ) ) صورتش را جنس مىبيند انام ليك از وى مىنيابند آن مشام ( ( 928 ) ) هم چو شيرى در ميان نقش گاو دور مىبينش ولى او را مكاو ( ( 929 ) ) ور بكاوى ترك گاو تن بگو كه بدرّد گاو را آن شير خو ( ( 930 ) ) طبع گاوى از سرت بيرون كند خوى حيوانى ز حيوان بركند ( ( 931 ) ) گاو باشى شير گردى نزد او گر تو با گاوى خوشى شيرى مجو < / شعر > تفسير ابيات روزها مىگذشت وآن آهوى خوش ناف در طويلهء خران شكنجه ها مىديد اضطراب جان كنش مانند ماهى در خشكى افتاده وجود او را فرا گرفته بود .
پشك ومشك عطر آگين در يك حقه معذب بودند . از روى ريش خند يكى از خرها مىگفت :
اين جانور ( آهو ) طبع شاهانه دارد ديگرى مورد سخريه اش قرار داده مىگفت : اين حيوان جزر ومد درياها را ديده است وگوهرى به دست آورده ودر اين جايگاه ما كى ارزان مىفروشد خرى ديگر مىگفت : با اين نازكى وظرافت كه تو دارى ، برو بر تخت شاهان تكيه كن .
يك خر ديگر كه از پر خورى حالت برگرداندن داشت ، آهو را دعوت كرد كه بيايد ودر غذا با او شركت كند .
آهوى بىنوا با سرش اشاره كرد كه برو من اشتها به غذا ندارم ، خر پاسخش داد كه من مىدانم كه تو ناز مىكنى يا در اين ميان رازى هست كه تو را از خوردن غذا بر كنار مىكند .
آهو به خر مىگويد : اين طعمهء تست كه اجزاى بدنت را زنده مىكند وبراى تو خوشايند وگوارا است . من دمساز مرغزارها بوده‌ام ودر سايه هاى باغ وبوستانهاى با طراوت آسايشها كرده‌ام .

313

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 11  صفحه : 313
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست