نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 268
نمىافتد . اى خير خواه خويشتن ، مىدانى معناى بىخودى چيست ؟ بىخودى همان بر كنار شدن از ابر ماديات است ، تا ماه فروزان جان تو پديدار گردد . اگر بار ديگر ابرى سراغ فضاى جانت را بگيرد ، نور فروزان ماه روح مىرود وچيزى بيش از خيال آن نور در افق جانت باقى نمىماند . حجاب ظلمانى ابر نور ماه را ضعيف مىسازد وآن بدر شريف را كمتر از ماه يك شبه نشان مىدهد . وقتى كه ابر ويا گرد وغبار فضاى روح را فرا گيرد ، ماه به صورت خيال مىنمايد وآدمى را از درخشش ماه حقيقى محروم مىسازد . دريغا ، ابرهاى ظلمانى كه از كالبد مادى ما ومقتضيات آن سر بر مىآورد وما را در پيچا پيچ خيال كلافه مىكند . در لطف جانفزاى ماه درست بنگر زيرا هم اوست كه ما را از دشمنى ابرها آگاه مىسازد . دست ابر وغبار كوتاه تر از آن است كه بر فراز فضاى بلند وبالا بر آيد وماه را تيره بسازد . اين ابرهاى تاريك است كه با دشمنى به جان ما ماه را از ديدگان ما پوشيده مىدارد اگر هم در ابر تيره وتار تابشى فروزان ببينى ، آن هم روشنايى آفتاب وماه است ، لذا هشيار باشيد كه ابر را با آن تابش عاريتى ماه نخوانيد . در آن هنگام كه روز رستاخيز فرا رسد . آفتاب وماه از كار خود معزول شده ديدگان آدمى به روشنايى حقيقى مىافتد وآن گاه پرتو اصلى را از عاريتى وكاروان سراى فانى را از دار القرار تفكيك مىكند مادرا ، آغوش محبت را باز كن وما را در كنارت گير ، زيرا دايه هاى عاريتى بيش از سه وچهار روز با ما الفتى نخواهند داشت . طاووس مىگويد پر وبال من ابر وپرده ايست بس كثيف واين لطافت كه در آن مىبينى انعكاسى از لطف حق جل وعلا است . من اين بال وپر را بر مىكنم واز زيبايى عاريتىاش دل بر مىدارم تا زيبايى ماه را از خود ماه دريابم . من دايهاى نمىخواهم ، زيرا مادر براى من خوشتر است . من آن موسى كليم الله هستم كه دايهاى جز مادر نمىپذيرم . من براى دريافت لطف حق از واسطه ها دل خواهم بر كند زيرا كه همين واسطه ها وتسليم به روابط است كه دمار از روزگار
268
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 268