نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 229
سفرهاى بنشينند ، ولى دو رياست پرست را گنجايشى در اين جهان وجود ندارد ، هيچ يك از آن دو نمىخواهند كه ديگرى در روى اين خاك زنده بماند ، مگر نمىبينيد كه رياست پرست به جهت هراس از شركت در مقام ، پدر خود را مىكشد ، يقيناً تو بارها شنيدهاى كه مىگويند : الملك عقيم اين اصل بسيار بديهى است زيرا آدم رياست جو خويشى را پشت سر مىگذارد وناديده اش مىگيرد . رياست زاييدن وزاييده شدن نمىفهمد وپدر وفرزندى هم ندارد ومانند آتش سوزان است كه با هيچ كس پيوندى ندارد انسان مقام پرست هر چه را كه پيش آيد مىسوزاند وخاكسترش مىكند ومتلاشيش مىسازد ومىراند واگر چيزى وكسى را پيدا نكند شروع بخوردن خود مىكند وبه هستى خود آتش مىزند . تو هيچ شو واز رياست طلبى گريزان باش تا از دندان برنده آن رهايى يابى كه از دل چون سندان رياست ( ويا رياست طلب ) نمىتوان اميد رحم داشت . الوهيت رداى خداوند ذو الجلال است ، هر كس كه آن را بپوشد ، بالاخره وبالش خواهد گشت ، تاج خدايى از آن او وكمر بندگى از آن ماست ، هر انسانى كه از اين حد تجاوز كند واى بر هستى او . اى طاووس عزيز ، اين بال وپر زيبايت وسيلهء فتنه وفساد تست ، زيرا تو را وادار به ادعاى شركت با خدايى خدا وقدوسيّت او مىسازد .
229
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 229