responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 11  صفحه : 228


اسبهاى تيز رو مقابله مىكرد ، آرى ، اين حسد وچشم بد را آسان مگير ، زيرا سير وگردش فلك را باز مىگرداند ، آن آب كه دولاب را به حركت در مىآورد ، خود مخفى وحركت دولاب آشكار است واصل محرك دولاب آب است وبس ، دواى حيات بخش چشم بد چشم نيكوست كه آن را منفى مىسازد ، زيرا چشم نيكو ، نمونه‌اى از رحمت الهى است وچشم بد محصول قهر ولعنت خداست ، ولى رحمت خداوندى بر همه چيز سبقت واحاطه دارد ، اين كه مىبينيم همهء پيامبران بر دشمنان خود پيروز گشته‌اند ، براى غلبه وسبقت رحمت خدا بر نقمتش مىباشد .
حرص وآز مرغابى اگر يك باشد ، طمع تبهكاران پنجاه برابر است . ونيز اگر حرص وشهوت مار درون آدمى باشد ، مقام پرستى به منزلهء اژدهاست ، حرص وآز مرغابى ، تنها از شهوت خوردن وغريزهء جنسى است ، در حالى كه رياست پرستى ، بيست چندان طمع آدمى را مىافزايد . اين مقام پرستان چه ادعايى مىكنند ؟ اينان ادعاى گزاف الوهيت در سر مىپرورانند وطمع شركت در خدايى خداوند دارند . اينان به هيچ وجه معاف وقابل بخش نمىباشند ، لغزش آدم ابو البشر از شكم بود ولى شيطان را تكبر وجاه پرستى به پرتگاه سقوط كشانيد وبه همين جهت بود كه آدم به توبه موفق گشت ولى اين ملعون ابدى تكبر ورزيد واز باز گشت به سوى خدا خود را محروم ساخت .
حرص وآز شكم وآلت تناسلى نيز يك نوع انحراف وپستى است ولى اين ، مانند جاه طلبى از تكبر نيست بلكه يك نوع حقارت وكوچكى است .
من اگر بخواهم در باره بيخ وشاخهء رياست سخن بگويم ، بايستى دفتر ديگرى در اين باره بنويسم .
چرا عرب اسب سركش را شيطان مىخواند ، نه آن چهار پا را كه در چراگاه مشغول چريدن است ؟ زيرا شيطنت در لغت به معنى سركشى است كه سزاوار لعن وتقبيح است . صد نفر انسان مىتوانند در گردا گرد

228

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 11  صفحه : 228
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست