نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 227
إسم الكتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى ( عدد الصفحات : 655)
اگر اين پيش قراولان به مانع جدى بر خوردند كه از برداشتن آن ناتوان بوده وبه زانو در آمدند ، گمان نرود كه كام شعله زاى رياست پرستى بسته مىشود ، بلكه شروع مىكند به سوزاندن خود شخصيت مقام پرست ، زيرا سنگ آسياب عشق به مقام ، اگر به حركت در آيد ، هرگز ساكن نخواهد گشت ومادامى كه از بيرون از خود دانه در آن ريخته مىشود ، آن را مىسايد وهيمن كه دانه ها تمام شد ، خود را مىسايد واز بين مىبرد . تفسير ابيات تو مانند طاووسان بر پر وبال زيبايت منگر بلكه به پاى زشت خود نگاه كن ، كه بد چشمان بر تو كمين گشايند وسرنگونت كنند ، اين چشم زنهاى تبهكار كوه را مىتوانند بلغزانند ، برو در قرآن مجيد آيه . . . وان يكاد . . . را بخوان ، پيامبر مانند كوه از نظر بد چشمان در راه بىگل وباران لغزيد واز اين لغزش در شگفتى فرو رفت وبا خويشتن گفت : يقيناً اين لغزش علتى داشته است ، تا آيهاى نازل شد واز زخم چشم بد آگاهش كرد وگفت : اى پيامبر ما ، اگر كسى غير از تو بود همان لحظه شكار چشم بد گشته ونابود مىشد . تو اى انسان ، معناى چشم بد را درست بفهم ومعناى آيه را به درستى درك كن كه حفظ خداوندى بود كه دامن كشان به سراغ پيامبر آمد واز آن لغزش كه نشانى از واقعيت چشم بد داشت نجاتش داد ، تو انسان ضعيف به آن كوه وقار بنگر ودرس عبرت بگير وقدرت خود را كه كمتر از كاه است در مقابل آن كوه مرتفع عرضه مدار ، اى پيامبر ما ، در آن وادى ، چشمان بدى وجود دارد كه بر كركسان مىزنند وكلهء شيران بيشه را مىشكافند وبه ناله اش درمىآورند . آنان بر شتر قوى هيكل مانند يك كبوتر ناچيز چشم مىزنند آن گاه غلام خود را مىفرستند كه آن شتر چشم زده در راه از پاى در آمده برو از پيه آن براى ما بخر ، به سبب آن بيمارى شترى را سر مىبرند كه در روش با
227
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 227