نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 224
( آنان كه كفر ورزيدهاند موقعى كه آيات قرآنى را مىشنوند در صدد آن هستند تو را با نگاه هايشان بلغزانند ومىگويند : او ( پيامبر ) ديوانه است ، در صورتى كه اين قرآن جز تذكرى براى عالميان نيست ) . « إِنَّ الله لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِه ويَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لِمَنْ يَشاءُ 4 : 48 . » [1] ( به تحقيق خداوند كسى را كه به او شرك بورزد نخواهد بخشيد ومىبخشد غير از شرك را در باره كسى كه بخواهد . ) < شعر > ( ( 499 ) ) كه بلغزد كوه از چشم بدان يزلقونك از نبى برخوان بدان ( ( 500 ) ) احمد چون كوه لغزيد از نظر در ميان راه بىگل بىمطر < / شعر > آيا موضوع چشم زدن صحت دارد ؟ عدهء زيادى از مفسرين وراويان مانند عبد الله بن عباس وكلبى وسدى ، بلكه بنا به قول طبرسى » همهء مفسرين بر آنند كه مقصود از آيه همان چشم زدن است » ( 2 ) گروه ديگرى مانند جبايى وعلى بن عيسى رمانى چشم زدن را منكرند ومىگويند : مقصود از آيهء وان يكاد . . . نگاه هاى خشن ودشمنانه تند وتيز بوده است . طبرسى روايتى از اسماء بنت عميس نقل مىكند كه دليل وقوع چشم زدن است . با نظر به وجود قواى مجهول در مغز وروان انسانها انكار اين گونه مسائل به هيچ دليل منطقى وحسى مستند نمىباشد ، خواص موجى مغز آدمى خيلى بيش از آن چه