responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 11  صفحه : 211


به وسيله يك كليد ناچيز قيافه سه شاخه از فلز را نمايان خواهد ساخت . جزء مهم واساسى بدن آدمى با اين خشونت وتجسم هندسى ونمودهاى عضوى گوناگون آب است وبس .
تفسير ابيات درويشى به درويش ديگرى گفت كه خدا را چگونه ديدى ، شمه‌اى از ديدنت با من در ميان بگذار . درويش پاسخ داد من او را بىچون ديده‌ام . چگونه با تو در ميان گذارم اما براى بيان نمونه‌اى از آن چه كه ديده‌ام ، مثال مختصرى به تو باز گو مىكنم او را چنان ديده‌ام كه گويى طرف چپ عظمتش آتشى سوزان است وطرف راستش چون جويبار كوثر . گروهى دست به سوى آتشش مىبرند ، گروهى ديگر سرمست وشادمان به كوثر گوارايش .
اما اين يك پديدهء باژگونه‌اى بود بسيار سخت كه پيش پاى هر سعادتمند وغوطه ور در شقاوت گسترده بود . منظرهء بس شگفت انگيز بود ، زيرا مىديدم كسانى كه به سوى آتش وزبانه هايش مىرفتند از ميان چشمه سار كوثر سر بر مىكردند وبالعكس كسانى را مىديدم كه به سوى آب گوارا رهسپار مىشدند ناگهان در ميان شعله هاى آتش قرار مىگرفتند ، من كم كسى مىبينم كه به اين راز نهفته آگاه شود وبه همين جهت بود شمارهء كسانى كه به سوى آتش مىرفتند بسيار اندك بود . عدهء انگشت شمارى بودند كه اقبال وبخت سايه بر سر آنان انداخته بود وعاشقانه رو به آتش مىرفتند .
دريغا اين مردم خوشىهاى ذوق انگيز نقد را معبود خود قرار مىدهند به همين جهت است كه در اين امر جدى وحياتى بازى نما ، مىبازند ومغبون مىگردند اسفا : كه اين مردم دسته دسته وصف صف از روى حرص شتابانه از آتش به سوى آب مىگريزند وناگهان بر خلاف خواسته خود از آتش سر بر مىآورند ، بياييد اى بىخبران ، از اين ضد نماها اعتبار بگيريد ودرس حقيقت را بياموزيد . آن آب

211

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 11  صفحه : 211
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست