نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 18
مثلًا فرض كنيم بخل ورزيدن پديده ايست كه براى زيد به جهت عوارضى پيش آمده ، ولى براى عمرو جنبهء ذاتى دارد ، بدون ترديد بخل ورزيدن براى زيد جرم وبراى عمرو جرم نخواهد بود ، چنانكه اضطرار موجب آن مىشود كه ارتكاب يك فرد به بد گويى پشت سر يك انسان نه تنها جرم نباشد ، بلكه براى اظهار مظلوميت ودفاع از حق واجب بوده باشد ، در صورتى كه براى كس ديگر كه عامل قانونى براى بد گويى او وجود ندارد ممنوع مىباشد . بلى ، ما انكار نمىكنيم كه در اين زندگانى براى بعضى از افراد به جهت بىمبالاتى واعتياد به بعضى از گناهان جرم ومعصيت ريشه هاى عميقى در درونشان مىگستراند ، تا حدى كه مانند جنايت كاران حرفهاى عوامل جرم را مانند عناصر اصلى ذاتشان به پندارند ، ولى بدان جهت كه نه روح ملكوتى انسان كه شعاعى از « ونفخت فيه من روحى » است ونه من محصول طبيعتش ذاتا آميخته با جرم ومعصيت نيست ، لذا مطلب جلال الدين قابل قبول نخواهد بود . هم چنين است اطاعت وفرمانبردارى ، يعنى با نظر به اصل دخالت اراده واختيار در عبادت ، هيچ اطاعت وعبادتى ذاتى انسان نيست ، چنانكه هيچ يك از شئون ذاتى انسان مانند تنفس از هوا وجريان خون در بدنش نمىتواند عبادت بوده باشد . تفسير ابيات استر به شتر مىگويد : تو راست مىگويى ، در همين حال اشك در چشمان استر روان شد وساعتى بگريست ودر پاى شتر افتاد وگفت اى برگزيدهء خدا ، آيا زيانى دارد كه از فرخندگى وسرورى خود مرا به بندگى بپذيرى ؟ شتر در پاسخش گفت : اكنون كه پيش من به ناتوانى خود اقرار كردى واز در انصاف درآمدى ، برو تو از بلاى كبر وگرفتاريهاى جسمانى رها گشتى واز تاريكى خصومت به روشنايى دوستى گام گذاشتى . از اينجا معلوم مىشود كه < شعر > 3412 ) ) خوى بد در ذات تو اصلى نبود كز بد اصلى نيايد جز جحود ( ( 3413 ) ) آن بد عاريتى باشد كه او آرد اقرار وشود او توبه جو < / شعر >
18
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 18