نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 170
عرضه كردن مصطفى صلى الله عليه وآله شهادت را بر آن مهمان خويش < شعر > ( ( 261 ) ) اين سخن پايان ندارد ، مصطفى عرضه كرد ايمان وپذرفت آن فتى ( ( 262 ) ) آن شهادت را كه فرخ بوده است بندهاى بسته را بگشوده است ( ( 263 ) ) گشت مؤمن گفت او را مصطفى كامشب ديگر تو شو مهمان ما ( ( 264 ) ) گفت والله تا ابد ضيف توام هر كجا باشم به هر جا كه روم ( ( 265 ) ) زنده كرده ومعتق ودربان تو اين جهان وآن جهان بر خوان تو ( ( 266 ) ) بر كه بگزيند جز اين بگزيده خوان عاقبت درّد گلويش استخوان ( ( 267 ) ) هر كه سوى خوان غير تو رود ديو با او دان كه همكاسه شود ( ( 268 ) ) هر كه از همسايگى تو رود ديو بىشك دان كه همسايه اش شود ( ( 269 ) ) ور رود بىتو سفر او دور دست ديو بد همراه وهمسفرهء وى است ( ( 270 ) ) ور نشيند بىتو بر اسب شريف حاسد ماه است وديو او را رديف ( ( 271 ) ) ور بچه گيرد از او شهناز او ديو در نسلش بود انباز او ( ( 272 ) ) در نبى شاركهم گفته است حق هم در اموال ودر اولاد از سبق ( ( 273 ) ) گفت پيغمبر ز غيب اين را جلى در مقالات نوادر با على ( ( 274 ) ) يا رسول الله رسالت را تمام تو نمودى هم چو شمس بىغمام ( ( 275 ) ) آنچه تو كردى دو صد مادر نكرد معجزهء عيسى بدان عازر نكرد ( ( 276 ) ) از تو جانم از اجل نك جان ببرد عازر ار شد زنده هم در دم بمرد ( ( 277 ) ) گشت مهمان رسول آن شب عرب شير يك بز نيمه خورد وبست لب ( ( 278 ) ) كرد الحاحش بخور شير ورقاق گفت گشتم سير واللَّه بىنفاق ( ( 279 ) ) اين تكلف نيست بىناموس وفن سيرتر گشتم از آنكه دوش من ( ( 280 ) ) در عجب ماندند جملهء اهل بيت پر شد اين قنديل زان يك قطره زيت ( ( 281 ) ) آن چه قوت مرغ با بيلى بود سيرى معدهء چنين پيلى بود < / شعر >
170
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 170