نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 167
إسم الكتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى ( عدد الصفحات : 655)
< شعر > ( ( 255 ) ) قول وفعل بىتناقض بايدت تا قبول اندر زمان پيش آيدت ( ( 256 ) ) سعيكم شتى تناقض اندريد روز مىدوزيد وشب برمىدريد < / شعر > آن زندگى كه بنيانش بر تناقض است ، كدامين فلسفه وهدف را از آن توقع داريد ؟ آدم مىداند كه عدالت خوب وضرورى است ، با اين حال ستم مىورزد مىداند كه عقل وانديشه براى بشر لازم است ولحظاتى كه از انديشه وهوشيارى بدور است در حقيقت از زندگى محروم است ، با اين حال در انواعى از تخديرات فيزيولوژيكى وروانى غوطه ور مىگردد عشق به دانش مىورزد وحق زندگى را از آن كسى مىداند كه بهرهاى از دانش دارد ، با اين حال دانش را وسيلهء پول وشهرت ومقام وخود فروشى مىسازد به مظلومان ناله وگريه سر مىدهد ، اما به جهت بىبند وبارى وفرو رفتن در خواسته هاى حيوانى خود ، نه تنها اشكى به مظلوميت روح خود نمىريزد ، بلكه شادمان ومسرور است كه از زندگى لذت مىبرد داد از قانون مىزند در حالى كه قانون جز او اخلالگرى را نمىشناسد . احساساتش غليان مىكند ومىجوشد وبه انديشمندان راه انديشه را نشان مىدهد وبه عقلا توصيه مىكند كه خلاف عقل ومنطق حركتى نكنيد واز بدبختى عرفان ومعارف بشرى ، حتى دم از معارف وعرفان هم مىزند ، به ابو سعيد ابو الخير سر مىزند ، در بارهء چوبهء دارى كه منصور حلاج بر بالايش كشيده شده است ، تابلوها مىكشد ، در عين حال كوچكترين محاسبهاى در بارهء كاميابىهاى لذت پرستانهء خود صورت نمىدهد . شما گمان مىكنيد اين تناقضات مانند آن نسيمى است كه از صحرا مىوزد
167
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 167