responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 11  صفحه : 166


< شعر > آن نكاح زن عرض بد شد فنا جوهر فرزند حاصل شد ز ما جفت كردن اسب واستر را عرض جوهر كرّه به زاييدن غرض < / شعر > آن گاه جلال الدين از زبان غلام پاسخ پادشاه را مىدهد ومىگويد :
< شعر > گفت شاها بىقنوط عقل نيست گر تو فرمايى عرض را نقل نيست پادشاها جز كه يأس بنده نيست هر عرض كان رفت باز آينده نيست گر نبودى مر عرض را نقل وحشر فعل بودى باطل واقوال قشر < / شعر > سپس با تمام صراحت بقاى اعراض را در اشكال ديگر گوشزد كرده مىگويد :
< شعر > اين عرضها نقل شد لون دگر حشر هر فانى بود كون دگر نقل هر چيزى بود هم لايقش لايق گله بود هم سابقش روز محشر هر عرض را صورتى است صورت هر يك عرض را نوبتى است بنگر اندر خود نه تو بودى عرض جنبش جفتى وجفتى با غرض بنگر اندر خانه وكاشانه ها در مهندس بود چون افسانه ها < / شعر > پس از بيان اين مطلب جلال الدين پاسخى از پادشاه به غلام نمىدهد واين معنى كشف مىكند كه جلال الدين بقا وتجسم اعمال را در روز رستاخيز معتقد است .
بنا بر اين با گفتهء جلال الدين در ابيات مورد نقد وتحليل تناقض پيدا مىكند زيرا در اين ابيات مطلبى را مىگويد كه موافق گفتار پادشاه در فنا وزوال اعراض است .
< شعر > ( ( 249 ) ) اين صلات واين جهاد واين صيام هم نماند جان بماند نيك نام < / شعر > راه حلى كه براى تناقض فوق به نظر مىآيد اين است كه بگوييم : مقصود جلال الدين از بقا وتجسم اعراض تا روز رستاخيز است كه هنوز محاسبه‌اى آغاز نشده ، وپس از آن كه حسابها تصفيه شد وحقيقت آن جوهرى كه به وسيلهء اعراض هويت مخصوصى پيدا كرده است ، به خود انسان روشن گشت ، ديگر احتياجى به بقا وتجسم آن اعراض نمىماند .

166

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 11  صفحه : 166
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست