نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 11 صفحه : 165
< فهرس الموضوعات > آيه < / فهرس الموضوعات > < فهرس الموضوعات > آيا عبادات و وظايفى كه به جاى آورده مىشوند محو مىگردند ؟ < / فهرس الموضوعات > آيه « وَاَللَّيْلِ إِذا يَغْشى . وَاَلنَّهارِ إِذا تَجَلَّى . وَما خَلَقَ اَلذَّكَرَ واَلأُنْثى . إِنَّ سَعْيَكُمْ لَشَتَّى 92 : 1 - 4 » [1] ( سوگند به شب موقعى كه فضا را تاريك كند وبه روز كه جلوه نمايد وبه آن رازى كه باعث آفرينش مرد وزن است ، به تحقيق كوششهاى شما پراكنده است ) . « فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ واِنْتَظِرْ إِنَّهُمْ مُنْتَظِرُونَ 32 : 30 » [2] ( از آنان اعراض كن ودر انتظارشان باش ، آنان نيز منتظرند . ) < شعر > ( ( 248 ) ) اين نشان زر نماند بر محك زر بماند نيك نام وبىز شك ( ( 249 ) ) اين صلات واين جهاد واين صيام هم نماند جان بماند نيك نام < / شعر > آيا عبادات ووظايفى كه به جاى آورده مىشوند محو مىگردند ؟ حركات واذكارى كه در انجام دادن عبادت وساير وظايف به وجود مىآيد ، فلاسفهء گذشتگان آنها را عرض مىناميدند . وعرض را بيك اعتبار نمود جوهر مىخواندند وبه جهت تحولى كه بر اعراض فى نفسه يا به وسيلهء تحول جوهر عارض مىشد فانى وغير قابل انتقال مىدانستند . اين مضمون را جلال الدين در دفتر دوم تحت عنوان « قسم خوردن غلام بر صدق خود وطهارت ظن خود » از زبان پادشاه به غلامش چنين مىگويد : < شعر > جوهرى دارى ز انسان يا خرى اين عرضها چون فنا شد چه برى اين عرضهاى نماز وروزه را چون كه لا يبقى زمانين انتفى نقل نتوان كرد مر اعراض را ليك از جوهر برند امراض را تا مبدل گشت جوهر زين عرض چون ز پرهيزى كه زايل شد مرض < / شعر >