responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 11  صفحه : 120


< شعر > ( ( 1 ) ) شه حسام الدين كه نور انجم است طالب آغاز سفر پنجم است ( ( 2 ) ) اى ضياء الحق حسام الدين راد اوستادان صفا را اوستاد ( ( 3 ) ) گر نبودى خلق محجوب وكثيف ور نبودى حلقها تنگ وضعيف ( ( 4 ) ) در مديحت داد معنى دادمى غير اين منطق لبى بگشادمى ( ( 5 ) ) ليك لقمهء باز آنِ صعوه نيست چاره اكنون آب وروغن كردنى است ( ( 7 ) ) شرح تو غيب است بر اهل جهان همچو راز عشق دارم در نهان ( ( 6 ) ) مدح تو حيف است با زندانيان گويم اندر مجمع روحانيان ( ( 8 ) ) مدح تعريف است وتخريق حجاب فارغ است از مدح وتعريف آفتاب ( ( 9 ) ) مادح خورشيد مدّاح خود است كه دو چشمم روشن ونامرمد است ( ( 10 ) ) ذمّ خورشيد جهان ذمّ خود است كه دم چشمم كور وتاريك وبد است ( ( 11 ) ) تو ببخشا بر كسى كاندر جهان شد حسود آفتاب كامران ( ( 12 ) ) تاندش پوشيد هيچ از ديده ها وز طراوت دادن پوسيده ها ( ( 13 ) ) يا ز نور بىحدش تانند كاست يا به دفع جاه او تانند خاست ( ( 14 ) ) مهر كسى كاو حاسد كيهان بود آن حسد خود مرگ جاويدان بود ( ( 15 ) ) قدر تو بگذشت از درك عقول عقل در شرح شما شد بو الفضول ( ( 16 ) ) گر چه عاجز آمد اين عقل از بيان عاجزانه جنبشى بايد در آن ( ( 17 ) ) ان شيئاً كله لا يدرك اعلموا ان كله لا يترك ( ( 18 ) ) گر چه نتوان خورد طوفان سحاب كى توان كردن به ترك خورد آب آب دريا را اگر نتوان كشيد هم به قدر تشنگى بايد چشيد ( ( 19 ) ) راز را گرمى نيارى در بيان دركها را تازه كن در قشر آن ( ( 20 ) ) نطقها نسبت به تو قشر است ليك پيش ديگر فهمها مغز است نيك ( ( 21 ) ) آسمان نسبت به عرش آمد فرود ور نه بس عاليست سوى خاك تود < / شعر >

120

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 11  صفحه : 120
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست