نام کتاب : ترجمه و تفسير نهج البلاغه ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 238
* ( « كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ ثُمَّ إِلَيْنا تُرْجَعُونَ » ) * [1] . ( هر نفسى چشندهء مرگ است و سپس بسوى ما برمىگرديد ) . با چشيدن اين ساغر شخصيت آدمى از زنجير محسوسات و كون و فساد و وابستگىهاى طبيعت رها مىشود و وارد مسير ديگرى مىگردد . اين اصل با دلايلى قوى روشن شده است و احتياجى بتفصيل در اين مبحث نداريم . اكنون مىپردازيم به تفسير جملهء امير المؤمنين ( ع ) كه مىفرمايد : « زندگى من زير سپر محكمى از مشيت الهى است » . يعنى من كه در مجراى مشيت الهى تجسّم يافته در قوانين عالم هستى قرار گرفتهام ، در بارهء مرگم آزادى ندارم كه آن را پيش بكشم يا عقبتر بزنم ، زيرا مقدار معين زندگى من از آغاز گرفته تا پايان ، با ارادهء خداوندى كه قوانين هستى جلوه گاه آنها است ، تنظيم و تأمين شده است ، اگر پايان زندگى مقدر من فرا رسد ، كيست كه بتواند قانون الهى را بشكند و آن را بتأخير بياندازد ، و اگر زندگى مقدر من امتدادى داشته باشد ، باز كدامين قدرت است كه بتواند سدّى در مقابل جريان زندگى من ايجاد نمايد . پس بهر حال وحشت و هراس از مرگ براى من نامفهوم است . 12 - « انَا كابُّ الدُّنيا لِوَجهِها وَقادِرُها بِقَدَرها وَناظِرُها بِعَينِها » [2] . ( من اين دنياى فريبنده را برويش انداختهام ، من اين دنيا را با اندازهء خود محاسبه كردهام و من به اين دنيا با چشمى مىنگرم كه شايستهء آن است . ) من با چشمى باين دنيا مىنگرم كه شايستهء آن است واقعيت هر چيزى را مىتوان با ديدهاى گوناگون در حوزهء شناسائى وارد نمود [3] . همواره واقعيت جهان هستى و اجزاء و روابط آن را مردم عموما و جهان
[1] العنكبوت آيهء 57 . [2] ط 126 ج 2 ص 14 . [3] بحث واقعيت و حقيقت در يكى از مجلدات تفسير مثنوى مطرح شده است ، بفهرست مراجعه شود .
238
نام کتاب : ترجمه و تفسير نهج البلاغه ( فارسي ) نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 1 صفحه : 238