نام کتاب : الكافي ( أصول الكافي ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الكليني جلد : 1 صفحه : 231
خشنودى و خشم ، خواب و بيدارى . شرح - مضمون اين خبر بر عنوان باب انطباق ندارد و در بعضى از نسخ كافى فقط كلمه « باب » است و شايد صواب همان باشد ، زيرا اين روايت جز در موضوع معرفت با عنوان باب سابق هم انطباق ندارد . و حاصل روايت اينست كه اين سه موضوع متقابل در وجود انسان بدست خود او نيست بلكه در دست خداست : 1 - معرفت و نادانى كه مربوط بروح و عقل انسانست . 2 - خشنودى و خشم كه باحساسات و صفات اخلاقى او تعلق دارد . 3 - خواب و بيدارى كه بجسم و تنش عارض مىشود . مرحوم فيض گويد : « ذكر عدد شش در اين روايت براى حصر نيست زيرا چيزهاى ديگرى هم كه در اختيار انسان نيست و بدست خداست ميباشد مانند مرض و صحت و گريه و خنده و غيره و داخل كردن آنها را در آنچه در حديث ذكر شده خالى از تكلف نيست » ولى اگر چنانچه ما گفتيم و آن را از ترجمه و شرح چاپ اسلاميه اخذ كرديم ، آن شش چيز كه از اصول كيفيات و حالاتند بعنوان مثال براى سه جنبه روح و احساس و تن انسان ذكر باشد ، داخل بودن تمام حالات و عوارض در آن بىتكلف است . و اختصاص آنها بذكر براى اينست كه انسان گمان ميكند اين چيزها در اختيار اوست و گويا منظور حديث اينست كه در وجود خود انسان كه از همه چيز باو نزديكتر است حالات و عوارض وجود دارد كه در تصرف و اختيار او نيست و تحت اراده و اختيار مدبر و خالق اوست ، بشر بايد در اين گونه امور بينديشد و بصانع حكيم و قادر خود پى ببرد . ولى فكر كردن از او و الهام معرفت از خداست . باب حجتهاى خدا بر خلقش 1 - امام صادق ( ع ) فرمود : براى خدا بر مردم حقى نيست كه بشناسند بلكه براى مردم بر خداست كه بآنها بشناساند و چون بايشان شناسانيد حقى است از خدا بر آنها كه بپذيرند . شرح - تا وقتى انسان متوجه نشده كه او را خالق و صانعى است و بايد او را بشناسد يعنى اصلا در باره خدا اثباتا يا نفيا فكر نكرده است ، خدا را بر چنين بنده ئى حقى نيست كه از او بازخواست كند كه چرا مرا نشناختى ، بلكه در اين صورت بر خداست كه بر بنده خود منت نهد و بوسيله بيان و تبليغ فرستادگانش و انزال كتب و صحف و بيدار كردن فكر و عقل بنده اش ، خود را باو بشناساند و چون خود را بوى معرفى كرد ، بر بنده
231
نام کتاب : الكافي ( أصول الكافي ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الكليني جلد : 1 صفحه : 231