نام کتاب : الكافي ( أصول الكافي ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الكليني جلد : 1 صفحه : 218
چنان كه گفتيم بر هر دو دسته تطبيق شده است و همچنين عبارات بعد در حديث شريف بر هر دو طايفه قابل انطباق است ، باهل تفويض ميگوئيم اگر خدا كار را بشما واگذاشته و خود كنار رفته است پس چرا شما را امر و نهى ميكند چرا پيغمبر ميفرستد ، چرا پاداشاند كرا بسيار ميدهد و باهل جبر ميگوئيم بماشين خود كار كه امر و نهى نميكنند و بعلاوه امر او را مقرون باختيار خود وجدان ميكنى و بعقيدهء تو پاداش بسيار بر عمل اندك معنى ندارد و . و . و اما كلمه قضا و قدر را در اينجا طبق حديثى كه از احتجاج نقل شده بامر و نهى و تمكين خدا معنى فرموده است . 2 - امام صادق عليه السلام فرمود : هر كه معتقد باشد كه : خدا خلقش را به بيعفتى و زشتكارى فرمان ميدهد بر خدا دروغ بسته است و هر كه معتقد شود كه كار نيك و بد از اوست بر خدا دروغ بسته است . شرح - جمله اول اين روايت رد بر اهل جبر است كه ميگويند : كار زشت ما بدستور خداست چنانچه در شرح حديث سابق از آيه شريفه نقل شد و جمله دوم رد بر اهل تفويض است كه گويند مرجع و منشأ كار نيك و بد خود ما هستيم و خدا را در سلطنتش مغلوب و مقهور ميدانند . دسته اول علل و اسباب اوليه افعال انسان را در نظر گرفته و از علل و اسباب قريبه كه اراده و اختيار انسانست صرف نظر كردند و دسته دوم تنها چشم بعلل قريبه دوختند و قدرت و اراده خدا را ناديده انگاشتند . هر دو دسته بر خدا دروغ بستند و امر بين الامرين را فراموش كردند . 3 - وشاء گويد از حضرت رضا عليه السلام پرسيدم و عرضكردم : خدا كار را به خود بندگان واگذاشته است ؟ فرمود : خدا قادرتر از اينست ، عرضكردم : پس ايشان را بر گناه مجبور كرده است ؟ فرمود خدا عادلتر و حكيمتر از اينست ، سپس فرمود : خدا فرمايد : اى پسر آدم من بكارهاى نيك تو از خود تو سزاوارترم و تو بكارهاى زشتت از من سزاوارترى ( به حديث 383 رجوع شود ) مرتكب گناه ميشوى بسبب نيروئى كه من در وجودت قرار دادهام . 4 - يونس بن عبد الرحمن گويد : حضرت رضا عليه السلام بمن فرمود : بگفتار قدريه ( اهل تفويض )
218
نام کتاب : الكافي ( أصول الكافي ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الكليني جلد : 1 صفحه : 218