نام کتاب : الكافي ( أصول الكافي ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الكليني جلد : 1 صفحه : 168
ابو طالب در بعضى اشعارش كه پيغمبر ( ص ) را مدح نموده گفته است ( معنى شعر ) : سوگند بجمره عقبه ، زمانى كه براى پرانيدن سنگها بسر او متوجهش شوند ، « صمد و الها » يعنى بسوى او متوجه شوند و سنگش زنند ، مراد بجنادل سنگهاى كوچكى است كه جمار ناميده شود . يكى از شعراء جاهليت گويد : ( معنى شعر ) گمان ندارم در اطراف مكه خانه آشكارى براى خدا باشد كه متوجهش شوند ، و ابن زبرقان گويد : رهيبة جز سيد صمد نيست ( رهيبة نام مرديست و صمد شاهد مثال است كه بمعنى مورد توجه آمده ) . و شداد بن معاويه در باره حذيفة بن بدر گويد ( معنى شعر ) شمشيرى روى سرش بلند كردم و گفتم اى حذيفة آن را بگير كه تو سيد و مورد توجهى ، و مانند اين مثالها زياد است ، و خداى عز و جل سيد صمديست كه تمام مخلوق از جن و انس در حوائج باو متوجه شوند و در گرفتاريها باو پناه برند و از او اميد گشايش و دوام نعمت دارند كه گرفتاريها را از آنها بردارد . توضيح - راجع بمعنى كلمه « صمد » كه صفت خداوند است و در سوره توحيد آمده است دو دسته روايات وارد شده است : 1 - همين دو روايتى كه مرحوم كلينى در اينجا ذكر نمود كه صمد را بمعنى مورد توجه و نياز تفسير كرده يعنى خدا استغناء و بىنيازى كامل دارد و همه مخلوق باو نيازمندند و در حوائج خود او را مورد توجه قرار دهند . 2 - رواياتى كه « صمد » را بمعنى توپر تفسير كردهاند در مقابل مخلوق كه تو خالى و ميان تهى است . شارحين اصول كافى ميگويند چنان كه معنى تو خالى بودن مخلوق اينست كه او ممكن است و محتاج و ذاتش كامل نيست و باطن و حقيقتش خالى و صفر است معنى توپر بودن خدا هم نقطه مقابل همين معانى است پس او واجب الوجود است غنى بالذاتست عدم و امكان و نقص را در او راه نفوذى نيست پس اين
168
نام کتاب : الكافي ( أصول الكافي ) ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الكليني جلد : 1 صفحه : 168