نام کتاب : الخصال ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 251
بر بد خويى ساره است . ديگر اندك شمردن بندگى خود است . چنان كه در قرآن گفته : مرا در قيامت رسوا مگردان . ديگر پاكى از عقيدهها و گفتههاى انباز آور است چنان كه در قرآن گفته : ابراهيم نه جهود بود و نه ترسا بلكه مرد درست مسلمانى بود و از انباز گيران نبود . ديگر جمع شرائط بندگى خدا در گفتار خود چنان كه در قرآن گفته : نماز من ، بندگى من ، زندگى من ، مردن من براى خدا آفريدگار جهانيانست . او را انبازى نيست و بدين فرمان داده شدهام و نخستين مسلمان من هستم . ابراهيم در گفتهء خود زندگانى ، مرگ ، بندگيها را فراهم كرده هيچ ذرهيى از آن كنار ننهاده و هيچ نكتهيى از او نهفته نيست . ديگر آنكه خدا در خواست وى را هنگامى كه گفت به من بنما چگونه مردگان را زنده مىگردانى ؟ برآورده كرد . اين آيه متشابه است . مقصود ابراهيم پرسش از دريافت چگونگى زنده شدن مرده است و چگونگى آن كار خدايىست . هر گاه دانايى آن را نداند ننگى نيست و به يگانهپرستى او نقصى نمىرساند خدا گفت : اى ابراهيم تو ايمان ندارى ؟ گفت : دارم . اين پاسخ مثبت در مقابل پرسش خدا از هر كس لازم است . چه معتقد باشد چه معتقد نباشد بايد « بلى » گويد . چنان كه ابراهيم گفت . هنگامى كه خدا به ارواح آدميان گفت : آيا من پروردگار شما نيستم ؟ همه گفتند بلى . گفت نخستين كسى كه « بلى » گفت از نژاد آدم محمد بود . چون به گفتن « بلى » بر ديگران پيشى گرفت از اين روى سرور اولين و آخرين گرديد و افضل پيامبران و فرستادگان شد . هر كه در جواب اين سؤال جواب ابراهيم را نگويد از پيروان ابراهيم روىگردانست . در قرآن گفته : كيست كه از ملت ابراهيم روى گرداند مگر آنكه سبك مغز باشد ؟ ديگر آنكه خدا وى را در جهان بر كشيد ، ديگر آنكه براى وى گواهى داد كه سر انجام از نيكوان و شايستگان خواهد بود . چنان كه در قرآن گفته : او را در جهان برگزيديم و او در جاويدان از نيكوان است و نيكوان در اين آيت پيامبر و پيشوايانند كه امر و نهى خداى را دانستهاند و از خدا درخواست اصلاح مردمان مىكنند و از رأى و قياس در دين خدا پرهيز مىكنند . خدا به ابراهيم گفت : تسليم كارهاى من باش ، گفت : من تسليم پروردگار جهانيان هستم . ديگر آنكه همهء پيامبران پس از وى از او پيروى كردند چنان كه خدا گفته : ابراهيم و يعقوب فرزندان خويش را به آن سفارش كردند . اى فرزندان من خدا براى شما دين برگزيده . مبادا بىدين از جهان برويد . در قرآن گفته : سپس به تو وحى فرستاد كه از ملت ابراهيم پيروى فرما كه يگانهپرستى و راستى ست و از انبازگيرندگان نبود . در قرآن گفته : ملت پدر شما ابراهيم است . اوست كه قبل از اين شما را مسلمان ناميده . شرطهاى پيشوايى ، از نيازهاى مردم راجع به مصالح جهان و جاويدان گرفته شده . ابراهيم نيز گفته : خدايا مرا پيشوا بگردان و از دودمان خود نيز پيشوا ساز . مقصود وى اين بود كه تبعيض شود . چون برخى از فرزندان وى لائق بودند و برخى نالايق . ابراهيم براى كافر و مسلمان گناهكار غير معصوم درخواست پيشوايى كند . بايد گفت : از ميان همهء دودمان خود گروندگان را در نظر گرفت و شرط آنان اين بود كه از كفر كناره گيرند و از ميان گروندگان نيز خصوص دادگران
251
نام کتاب : الخصال ( فارسي ) نویسنده : الشيخ الصدوق جلد : 1 صفحه : 251