افكندم ، آن را از لحاظ سبك نويسندگى و نوع بيان مطالب با آثار صاحب تاريخ گزيده و نزهة القلوب مختلف ديدم . بهر حال طبق معرفى آقاى حسين باستانى راد ( كه بعدها اين كتاب و ساير كتب خطى خود را بدانشگاه تهران فروختند ) درين ذيل وقايع سال 736 تا سال 739 يعنى تاريخ انهزام مجدد طغاتيمور خان دنبال شده و سپس شرح مسافرت حمد الله مستوفى از ساوه بشيراز و ناكامى او در اين سفر و ملاقاتش با سلمان ساوجى شاعر معروف آمده است . اين ذيل در صد و سى و چهار صفحه و در حدود سه هزار سطر و شامل وقايع ايران تا سال 795 است . كيفيت تصحيح از دير باز ، بدون آنكه در اهميت موضوع كار انديشيده باشم ، در صدد طبع مجددى از كتاب تاريخ گزيده بودم و به همين منظور در سال 1325 از نسخهء خطى متعلق بكتابخانه ملى استنساخى نمودم و گاه بگاه خود را بتصحيح آن سر گرم مىنمودم . ولى هيچوقت اين كار از حدود تفنن تجاوز نمىكرد . زيرا اولا نسخ ديگرى در دست نداشتم و ثانيا گرفتارى ادارى مانع از پرداختن بامور تحقيقى بود . تا اينكه مرحوم عباس اقبال آشتيانى نسخهاى از آن خود را در اختيار اين بنده گذارد و بتدريج در كار تصحيح پيشرفتى حاصل گرديد . ولى باز سه نسخه ( با احتساب نسخهء عكسى ) را كافى و وافى براى حصول به مقصود نمىدانستم . در خلال اين مدت دو بار سفر اروپا پيش آمد و چون آرزوى تصحيح كتاب هنوز در دل باقى بود ، در استانبول و پاريس نسخ موجود گزيده را بتناسب وقت و وسيله مطالعه كردم و نكات مورد احتياج را يادداشت نمودم ( چون مضيقه مادى اجازه عكسبردارى از چنين كتاب مفصلى را نمىداد ) و براى تصحيح كتاب مورد استفاده قرار دادم با اين همه يادداشتها و تصحيحات را هنوز شايسته طبع نمىدانستم ( هنوز هم نمىدانم ) ولى پيشنهاد آقاى جعفرى مدير محترم كتابخانه و بنگاه مطبوعاتى امير كبير و تشويق دوستان موجب شد كه اين كتاب بدين وضع كه اكنون بساحت محترم ارباب فضل هديه مىشود تجديد طبع گردد . در حين چاپ كتاب ، جناب آقاى محمود فرخ استاد مسلم