نام کتاب : تاريخ سيستان نویسنده : مؤلف مجهول جلد : 1 صفحه : 411
و منهزم گردانيدند ، و غنائم بسيار گرفتند ، و امير حاجى از آنجا باز گشت . باز آمدن شاه معظم ركن الدين محمود از پيش امير نوروز بولايت نيه و شاه معظم ركن الدين محمود از آنجا بولايت نيه آمد و آن ولايت را لشگر مغول [1] خذلهم الله خراب و ويران كرده بودند و مردم متفرق گشته ، در آنجا مقام ساخت و آن قصبه را آبادان گردانيد ، و قلعه بساخت و گاريزهاء آن را صالحه [2] كرد ، و در شهر و مواضع باغها و درختان مثمر در رسانيد ، و در قديم در شهر نيه درخت و باغها نبود ، بعد از آن چون قومى برو جمع گشتند بولايت خبيص رفت . رفتن شاه معظم ركن الدين محمود بولايت خبيص و شهر خبيص را بگرفت ، و مردم آن ولايت را مستظهر و ايمن گردانيد ، و از آنجا بديه كرد رفت و قلعهء آن را بگرفت ، و از آنجا به حق [3] رفت و آن نواحى را مسخر گردانيد . بعد از آن بپاى حصار [ هشتاد ] طاق [4] شد ، و منجنيقها بر كار كرد و حرب آغاز كرد ، تا مردم آن قلعه فرياد عجز بر آوردند و بجان امان خواستند و قلعه را تسليم كردند و مالى كه در آن قلعه بود بتمامى بدست آمد و در همه مواضع مردان و معتمدان بنشاند ، و آن نواحى هر چه ازين طرف كوه بود همه او را مسلَّم گشت ، و مردمان به دو شاد و خرم بودند ، و از شهر كرمان سلطان محمود شاه از خويشان و متعلَّقان خود با اسبان تازى و هديه هاء بسيار جمعى را به خدمت شاه معظم ركن الدّين محمود فرستاد ، و او مدت يك سال در آنجا مقام كرد ، و شهر خبيص را بارهء بساخت و خندقى فرو برد ، در آن سال بسبب عفونت گرمسير در آن ولايت بيمارى صعب روى نمود ، و خلقى بيمار گشت ، و بيشتر مردم بمردند ، و شاه معظم ركن الدين محمود نيز بيمار شد و تمامت ياران او
[1] در اصل : موال . احياء ورق آ 40 : مغول ضبط كرده ، و موال معنى ندارد . [2] ظاهرا صالحه ضد بايره است . [3] احياء : حبق و سبق - نبق ( ؟ ) . [4] در اصل طاق ، و اين طاق غير از طاق سيستان است ، چه از فحواى فصل پيداست كه اين واقعه در كرمان رويداده و اتفاقا در كرمان هم حصارى به اين نام به نظر نرسيد و بعد از مراجعه باحياء الملوك معلوم شد اصل : هشتاد طاق است . و آن از گرمسيرات كرمان بوده است .
411
نام کتاب : تاريخ سيستان نویسنده : مؤلف مجهول جلد : 1 صفحه : 411