نام کتاب : تاريخ سيستان نویسنده : مؤلف مجهول جلد : 1 صفحه : 408
ملك اسلام خلَّد ملكه ، بسبب منازعتى و وحشتى كه ميان خاندان سلطنت كرمان ظاهر شده بود و مقام ساختن در شهر و عنايت و تربيت در حق ايشان فرمودن و ساكن گردانيدن ايشان را در ولايت هم درين سال . آمدن نكودريان [1] بولايت اوق بعزيمت تاخت سيستان عدد چهار هزار سوار و سوختن چند چرخ باد و از سر خوف و رعب منهزم شدن هم از آنجا و مراجعت ايشان بهراة هم درين سال . آمدن خداوند شاه شمس الدين على كرّت دويم ببندگى مخدوم ملك اسلام خلَّد ملكه ، جهت آمدن ده هزار سوار بقهستان و هم امير بابيك و تودكان [2] و آنجا مقام ساختن ، و از بندگى مخدوم ملك خلَّد ملكه لشگر طلبيدن ، و فرستادن لشگر بمصاحبت او و آن ده هزار سوار را از قهستان بيرون كردن هم درين سال . فرستادن لشگر منصور بولايت گرمسير و حوالى بست و تكناباد و جماعتى دزدان و رنود را برانداختن و بعضى را قتل كردن و آن ولايت را از آن جماعت خالى گردانيدن و آوردن سر خيلان و مقدّمان و مردمان آن بقاع را بسيستان و راهها را از شر و فساد ايشان ايمن گردانيدن در سال ششصد و نود و پنج . آبادان كردن قريهء محروسهء ديورك و آب آوردن به آن موضع و آغاز عمارت كه بعد از استيلاء و وقعت كفار خذلهم الله خراب و معطل مانده بود هم درين سال . قصهء احوال مخدوم شاه اعظم شهريار نيمروز ركن الحق و الدين شاه محمود خلد الله ملكه [3]
[1] مراد از نكودريان ظاهرا سپاهيان سلطان احمد نكودر پادشاه مغولست . [2] احباء ورق ب 29 : « و سبب آن بود كه بتحريك مفسدان امير بيك تودكان با لشگر عظيم بقهستان آمده بود . . . » و ظ مفاد احياء درستست و اين شخص يكى از شحنهاى مغولست . [3] از اينجاى كتاب بار ديگر تفصيل شروع مىشود و فهرست نويسى منقطع ميگردد ولى عبارت آن به عين بسبك قسمتهاى فهرست است و شباهتى باوايل كتاب ندارد .
408
نام کتاب : تاريخ سيستان نویسنده : مؤلف مجهول جلد : 1 صفحه : 408