بر لشگر قلمش تا برون وجول [1] تا آخر الامر امير اجل ملك مؤيد تاج الدين ابو الفضل با پدر خود صلح كرد بهاء الدوله ، [ و ] او را بياورد بر آنكه بيايد بسيستان و همه مرادهاء او بحاصل ، الَّا اميرى او را ندهم ، اين من باشم .
آمدن امير فرخشاه ديگر باره بسيستان بيستم ماه شعبان بسال پانصد و يكى [2] ، و آمدن لشگر ملاحده [3] بسال پانصد و بيست و سه ، و شدن تاج الدين بسمرقند بسال پانصد و سى و پنج [4] و آمدن از سمرقند در شوال بسال پانصد و سى و هشت ، و حادثه و بيمارى در ماه شعبان بسال پانصد و پنجاه و نه .
و آمدن شمس الدين از نيه غرهء رمضان هم بدين سال [ و ] يخ بستن خرماء سيستان در صفر بسال پانصد و شصت و دو ، و خورشيد گرفتن بجمله [ و ] روز چون شب شدن و ستاره پديد آمدن روز بيست و هفتم جمادى الآخر [ ه ] هم بدين سال .
گرفتن پادشاهى امير تاج الدين حرب [5] يازدهم شعبان بسال پانصد و شصت و چهار ، و آمدن عز الملوك از نيه هم بدين سال .
[ و ] در ميان دو عيد آمدن غزّ لعنهم الله و مصاف شكستن روز عيد اضحى

[1] در اصل كتاب « رور و حول » نوشته ليكن در اوايل كتاب « رون وجول » ذكر شده و يكى از بلوك سيستان است .
[2] اينجا 22 سال از تاريخ افتاده و ذكر نشده است و بعد از دو سطر ديگر باز 12 سال افتاده است .
[3] ملاحده و قرامطه مراد اتباع حسن صباح است ، و در اوايل امر آنان را قرامطه نوشته و اينك ملاحده مينويسد - از نوشتهء مورخان معلوم است كه اسماعيليان ايران تا آخر حكومت محمد بن كيا بزرگ اميد ملحد نبوده‌اند و بسنن اسلامى پاى بند بوده ولى از حكومت حسن بن محمد بن بزرگ اميد كه او را على ذكره السلام ميخوانده‌اند و در سنهء 561 كشته شد ، كيش الحاد آشكارا كرده‌اند .
[4] تاج الدين در سنه 536 و بقولى 535 در ركاب سلطان سنجر در جنگ معروف قطوان سمرقند با لشگر خطا حاضر بوده و شجاعت عجيبى بروز داده و همانجا اسير شده و مدت يك سال با احترام تمام نزد خان خطا بوده و بعد آزاد شده است ( كامل 11 ص 33 ) ( راحة الصدور ص 183 ) .
[5] تاج الدين حرب پسر پسر عز الملك و نبيرهء پسرى تاج الدين ابو الفضل بزرگ است و قبل از او بگفتهء روضة الصفا و طبقات ناصرى - ملك شمس الدين محمد امارت سيستان داشته است ( روضه ص 460 )

391