هم درين سال [ و ] ديگر باره آمدن عزنير دهم [1] محرم بسال پانصد و هفتاد و چهار ، و آمدن لشگر ملاحده لعنهم الله بديه حورق ( ؟ ) و كشتن اديب با جعفر را بروز چهار شنبه غرهء رجب سال بر پانصد و نود ، و شدن لشگر سيستان بقهستان پانزدهم اين ماه ، و هزيمت لشگر سيستان بروز چهار شنبه بيست و دويم ماه رجب هم بدين سال ، ديگر باره آمدن ملاحده بديه رنجن ( ؟ ) و حصار بستدن و بردن قاضى طاهر [ و ] قاضى مسعود را بروز چهار شنبه پنجم جمادى الأخر [ ه ] بسال پانصد و نود و يكى ، شدن لشگر سيستان و غور و خراسان بدر قاين [ و ] كشتن ملحدان [2] . . .
آمدن تاج الدين ايلدوز [3] بسيستان ، و نصير الدّين حسن [ 3 ] ، و خراب كردن ، و خلاف كردن با يك ديگر و باز گشتن بسوى خراسان بسال ششصد و دو ، و رفتن لشگر سيستان بمدد سلطان محمد [4] خوارزمشاه بدر هراة و فتح هراة بسال ششصد و چهار ، وفات يافتن خداوند ناصر الدّين عثمان بن حرب بن محمد نوّر الله قبره هم درين

[1] ظ : غز نيز دهم - يا : غز سيزدهم .
[2] چند سطر قبل شانزده سال و اينجا باز يازده سال از تاريخ افتاده است - و در اصل كتاب مطلب در اينجا ناتمامست و تا آخر صفحه سفيد است ، و اين واقعهء رفتن عساكر خراسان و غور و سيستان بدر قاين و جنگ با ملاحده در حدود سنهء 596 بوده است كه سلطان محمد خوارزمشاه بامر سلطان تكش خوارزمشاه پدرش لشگر بقلع و قمع ملاحدهء ترشيز قهستان كشيد و بدون نيل مرام بازگشت و تكش در آن اوان بعرض خناق در گذشت .
[3] صحيح « يلدوز » است تاج الدين يلدوز يكى از غلامان معز الدين محمد سام غورى است ، كه بعد از كشته شدن معز الدين محمد پادشاهى غزنين بتاج الدين يلدوز رسيد و مدت نه سال پادشاهى كرد و طبقات ناصرى آمدن او را بسيستان و حرب كردنش با ملك تاج الدين حرب و خلاف كردن ملك نصير الدين حسين امير شكار كه از امراى وى بود با او كه هم اينجا بدان اشارتى رفته ذكر مىكند ( رجوع شود بطبقات ناصرى ص 134 ) .
[4] در اصل « محمود » . و صحيح : محمد و هو قطب الدين محمد بن تكش .

392