إسم الكتاب : الفاروق ( فارسي ) ( عدد الصفحات : 1422)

در حديث انس ثابت شده است كه عمر هنگام دعاى باران گفت : خداوندا ما در عهد پيامبرت ( صلى الله عليه وآله ) هنگام خشكسالى به او متوسل مىشديم ، و الآن هم عموى پيامبرت عباس را به درگاه تو آورده و تقاضاى آب داريم .
- البداية والنهايه ج 6 ص 101 حسن بن محمد . . . از انس بن مالك روايت مىكند : عمر بن خطاب هنگام قحطى آب به عباس بن عبد المطلب متوسل مىشد و مىگفت : خداوندا ما به پيامبر تو صلى الله عليه ( وآله ) و سلم توسل مىجوئيم ما را از آب سيراب نما . خداوند به عموى پيامبرت توسل مىجوئيم . به ما آب مرحمت فرما . خداوند هم آنها را سيراب مىكرد .
- اسد الغابه ج 3 ص 111 ابو الفضل مخزومى فقيه . . . از سعد روايت مىكند : در بقيع الخيل همراه پيامبر صلى الله عليه ( وآله ) وسلم بوديم كه عباس آمد ، حضرت فرمود : اين عموى پيامبر شما ، بهترين و سخاوتمندترين قريش است . در . عام الرماده ، كه قحطى كار را بر مردم سخت كرد ، عمر در دعاى باران به عباس توسل جست ، خداوند هم باران را بر آنها نازل كرد . عمر گفت : بخدا قسم اين شخص وسيله خداوند است . . . مردم پس از آنكه سيراب شدند به عباس دست مىماليدند و مىگفتند : اى ساقى حرمين گوارايت باشد .
- كنز العمال ج 13 ص 502 37294 - اسلم مىگويد : عمر بن خطاب به عباس بن عبد المطلب گفت : از رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم شنيدم كه فرمود : قصد داريم مسجد را بزرگ كنيم . خانه تو هم كه نزديك مسجد است . آنرا به ما بده تا به مسجد اضافه كنيم ، جاى ديگر خانه بزرگترى به تو بدهيم . عباس جواب داد : نمىدهم . عمر گفت : بزور مىگيرم . عباس گفت : چنين حقى ندارى ، كسى را معلوم كن بين ما به حق حكم كند . پرسيد : كى ؟ گفت : حذيفة بن يمان . نزد او رفته و قضيه را برايش گفتند . حذيفه گفت : روايتى برايتان بگويم ، داود عليه السلام مىخواست به بيت المقدس بيفزايد . در نزديكى آن خانه يتيمى بود . يتيم هم از دادن خانه امتناع داشت ، خواست به زور بگيرد .

989