و ابوبكر به آن عمل مىكردند ، شما هم عمل كنيد ، آيا دادم يا ندادم ؟ همه گفتند : دادى . سپس گفت : حالا اختلاف پيدا كرده و مىگوئيد من بين شما حكم كنم ، نه بخدا قسم من حكم ديگرى ندارم ، اگر نمىتوانيد پس دهيد ، خودم اداره خواهم كرد . و بخارى ج 5 ص 23 و ج 6 ص 190 و ج 8 ص 3 و سنن نسائى ج 7 ص 135 و سنن ترمذى ج 3 ص 82 و سنن بيهقى ج 6 ص 297 و سنن ابو داود ج 2 ص 25 و مسند احمد ج 1 ص 6 و 49 و 60 و 162 و 164 و 179 و 208 ( جدا جاى اين سؤال است كه اختلاف على عليه السلام و عباس بر سر اداره اموال موقوفه رسول خدا صلى الله عليه وآله است ، اما عمر جواب مىدهد كه آن حضرت ارثيه ندارد و هر چه هست ، صدقه است ، آيا شخص عاقل چنين چيزى را مىپذيرد ؟ ! ! آيا اين نمىرساند ، كه در اينگونه روايات دست بردهاند و آنها را تحريف كردهاند ؟ ! ! ) < فهرس الموضوعات > * * * جائى كه خمس پيامبر و آل او عليهم السلام را غصب مىكنند ، غصب ديگر اموال بسيار ساده و آسان خواهد بود ! ! < / فهرس الموضوعات > * * * جائى كه خمس پيامبر و آل او عليهم السلام را غصب مىكنند ، غصب ديگر اموال بسيار ساده و آسان خواهد بود ! ! < فهرس الموضوعات > خداوند خمس را براى پيامبر صلى الله عليه وآله و اهل بيتش عليهم السلام واجب كرد تا حكومتها نتوانند غصب كنند . اما ابوبكر و آنرا غصب كردند ! ! فقها در اينكار عمر و ابوبكر درماندهاند ! ! < / فهرس الموضوعات > خداوند خمس را براى پيامبر صلى الله عليه وآله و اهل بيتش عليهم السلام واجب كرد تا حكومتها نتوانند غصب كنند . اما ابوبكر و آنرا غصب كردند ! ! فقها در اينكار عمر و ابوبكر درماندهاند ! ! - سنن نسائى ج 7 ص 133 عمر بن يحيى بن حرث . . . از قيس بن مسلم روايت مىكند : از حسن بن محمد ( بن على بن ابى طالب بن حنفيه ) درباره آيه شريفه ( واعلموا انما غنمتم من شىء فان لله خمسه . . ) ( بدانيد هر چه غنيمت بگيريد ، خمس آن براى خدا و . . . ) پرسيدم ، جواب داد : اينها كليدهاى كلام خداوند است ، و الا دنيا و آخرت از آن خداست . بعد از وفات رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم در سهم رسول و سهم ذى القربى اختلاف شد . يكى مىگفت : سهم رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم مال خليفه بعد است و ديگرى مىگفت : سهم ذى القربى ، از آن بستگان آن حضرت است ،