< فهرس الموضوعات > عمر فرار مىكند ، ولى با كمال پرروئى ادعا مىكند صدمات سادگى و ساده‌لوحى پيامبر صلى الله عليه وآله را با علم و حكمت خود جبران كردم ! !
< / فهرس الموضوعات > عمر فرار مىكند ، ولى با كمال پرروئى ادعا مىكند صدمات سادگى و ساده‌لوحى پيامبر صلى الله عليه وآله را با علم و حكمت خود جبران كردم ! !
- السير الكبير ج 1 ص 55 40 - رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم به طائف كه رسيد ، دستور داد ، درختهاى انگور را قطع كنند . . . و رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم دستور داد ، درختان خرما را در خيبر قطع نمايند . عمر ديد عده‌اى مشغول قطع درختان خرما هستند ، خواست مانع آنها شود ، گفتند : رسول خدا دستور داده ، عمر نزد حضرت رفت و پرسيد : تو چنين دستورى دادى ؟ فرمود : بله ، گفت : مگر خدا وعده نداده كه خيبر بدست شما فتح خواهد شد ؟ فرمود : بله ، گفت پس در اينصورت دارى درختان خرماى خودت و اصحابت را قطع مىكنى . آنگاه ، حضرت دستور داد : ديگر درختان را قطع نكنند . راوى مىگويد : شنيدم كه مردم آثار شمشير را بر روى درختان خرما در نصاة ديده بودند ، و مىگفتند اينها آثار قطع درختان بدستور رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم است . نطاة اسم يكى از قلعه‌هاى خيبر است . خيبر داراى شش قلعه بود بنامهاى : شق و نصاة و قموص و كتيبه و سلالم و وطيحه < فهرس الموضوعات > جناب عمر ادعا مىكند ، پيامبر صلى الله عليه وآله از نصايح من پند نگرفت و دوباره اشتباه خود را در حنين تكرار كرد ! !
< / فهرس الموضوعات > جناب عمر ادعا مىكند ، پيامبر صلى الله عليه وآله از نصايح من پند نگرفت و دوباره اشتباه خود را در حنين تكرار كرد ! !
- دلائل النبوه بيهقى ج 5 ص 157 عروه در روايت خود مىگويد : پيامبر ( صلى الله عليه وآله ) هنگام محاصره ثقيف دستور داد ، هر يك از مسلمانان پنج درخت نخل يا انگور را قطع كنند . عمر بن خطاب نزد حضرت رفت و گفت : اين درختهائى را كه قطع مىكنيد ، ميوه نمىدهند ، حضرت دستور داد ، آنهائى را كه ميوه مىدهند قطع كنند . ( عمر در يك جا اعتراض مىكند كه غنائم را بين افرادى تقسيم كردى كه مستحق آن نيستند يعنى تقسيم ناعادلانه ، و يكبار اعتراض مىكند . چرا درختهائى را كه بعدا مال خودمان مىشود ، قطع مىكنى ؟ تا آنكه حضرت دستور داد : ديگر درختان را قطع نكنند . اين اعتراض دو معنا دارد : يكى آنكه پيامبر صلى الله عليه وآله ( العياذ بالله ) ساده لوح و ندانم بكار بود ، دوم آنكه فردى مضر بحال خود و ديگران بوده ، و گرنه درخت ميوه را كه قطع نمىكنند . )

641