جنگ شده بود . به او خبر داد كه مردم دارند بيعت مىكنند . عمر هم رفت و بيعت نمود . بهمين خاطر معروف شد كه پسر عمر زودتر از پدرش مسلمان شد .
< فهرس الموضوعات > عباس دست عمر را گرفت و آورد تا بيعت كرد ! !
< / فهرس الموضوعات > عباس دست عمر را گرفت و آورد تا بيعت كرد ! !
- مسند احمد ج 3 ص 396 عبدالله . . . . . از ابو زبير از جابر روايت مىكند : عباس در روز حديبيه دست رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم را گرفته بود و همه با حضرت بيعت مىكردند ، حضرت فرمود : ما از كفار چيزى گرفتيم و چيزى داريم . از جابر پرسيدم : براى چه بيعت كرديد ؟ گفت براى فرار نكردن بيعت كرديم نه براى كشته شدن ، پرسيدم چه چيزهائى يادت مىآيد ؟ گفت يادم هست كه دست عمر را گرفتم ، آوردم تا بيعت كرديم . گفتم : چند نفر بوديد ؟ گفت هزار و چهارصد نفر ، همه بيعت كرديم جز جد بن قيس كه زير شكم شترش پنهان شده بود . آنروز هفتاد شتر نحر كرديم . براى هر هفت نفر يك شتر ( اين نكته قابل ذكر است كه اگر تمامى هزار و چهارصد نفر محرم بوده و براى همه قربانى كرده باشند بايد دويست شتر قربانى مىشد . بله ممكن است فقد چهارصد و نود نفر محرم شده بودند كه هفتاد قربانى كفايت كند . ) < فهرس الموضوعات > تنها بخارى است كه اعتراف مىكند : عمر اقداماتى بر ضد صلح حديبيه انجام داد ! !
< / فهرس الموضوعات > تنها بخارى است كه اعتراف مىكند : عمر اقداماتى بر ضد صلح حديبيه انجام داد ! !
- سيره ابن كثير ج 3 ص 328 تلاش عمر براى بر هم زدن صلح كه پيامبر صلى الله عليه وآله آنرا با دعوت مسلمين به بيعت خنثى نمود ! !
- بخارى ج 5 ص 69 شجاع بن وليد از نضر بن محمد از صخر از نافع روايت مىكند : مردم مىگويند پسر عمر زودتر از پدرش مسلمان شد . ولى اينطور نيست ، بلكه در صلح حديبيه ، عمر پسرش عبدالله را فرستاد تا اسب او را كه نزد فلان انصارى بود بگيرد تا در جنگ از آن استفاده نمايد . در حاليكه در همان موقع مردم در زير درخت مشغول بيعت با رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) و سلم بودند و عمر خبر نداشت . عبدالله رفت و بيعت كرد . سپس اسب را گرفت و نزد پدرش عمر برد . كه آماده جنگ شده بود . به او خبر داد كه مردم دارند بيعت مىكنند . عمر هم رفت و بيعت نمود . بهمين خاطر معروف شد كه پسر عمر زودتر از پدرش مسلمان شد . بخارى براى تبرئه عمر ، طورى

537