ابو عبدالله حافظ و ابوبكر بن حسن قاضى . . . از عبدالله بن عباس روايت مىكند : با مهاجر و انصار همراه عمر در زمان خلافتش به مكه مىرفتيم ، عمر در راه اشعارى زمزمه مىكرد ، شخصى عراقى در بين ما بود به عمر گفت : غير تو بايد شعر زمزمه كند ، عمر خجالت كشيد و اسبش را براند و از قافله جدا شد . < فهرس الموضوعات > پسر عمر اشعار ابو طالب را در مدح پيامبر ( ص ) با خود زمزمه مىكرد < / فهرس الموضوعات > پسر عمر اشعار ابو طالب را در مدح پيامبر ( ص ) با خود زمزمه مىكرد - بخارى ج 2 ص 15 ابن عمر ( پسر عمر ) هميشه به شعر ابو طالب ( پدر على عليه السلام ) تمثل مىجست وابيض يستسقى الغمام بوجهه ثمال اليتامى عصمة للارامل ( او پيامبر ) چنان رو سفيد و نورانى است كه با توسل به نورانيت اوست كه ابر بر ما باران مىبارد ، او پدر يتيمان است و پناه بيوه زنان و بيچارهگان است . < فهرس الموضوعات > عمر دوست داشت اشعار ضرار را كه بر گردن عمر حق داشت برايش با آواز بخوانند ! < / فهرس الموضوعات > عمر دوست داشت اشعار ضرار را كه بر گردن عمر حق داشت برايش با آواز بخوانند ! - سنن بيهقى ج 10 ص 224 ابو عبدالله حافظ و ابوبكر احمد بن حسن قاضى . . . از سائب بن يزيد روايت مىكند : در راه مكه با عبدالرحمان بن عوف بوديم ، عبدالرحمان بن رباح بن مغترف گفت براى ما آواز بخوان ، رباح مشغول آواز شد ، عمر به آنها رسيد و گفت چه خبر است ، عبدالرحمان گفت : عيبى ندارد ، عمر گفت : اگر آواز مىخواهيد اشعار ضرار بن خطاب را بخوانيد . . . < فهرس الموضوعات > ضرار فهرى متكبر و خودخواه قريش و دشمن پيامبر ( ص ) و انصار ! ! < / فهرس الموضوعات > ضرار فهرى متكبر و خودخواه قريش و دشمن پيامبر ( ص ) و انصار ! ! - اسد الغابة ج 3 ص 40 ضرار بن خطاب . . . فهرى پسر خطاب رئيس قبيله بنى فهر بود . . . ضرار از بهترين سواركاران قريش و از شجاعترين آنها و از بهترين شعراء بود ، او يكى از چهار نفرى است كه از خندق پريدند . زبير بن بكار مىگويد : بهتر از او شاعر پيدا نمىشد .