- كنز العمال ج 3 ص 855 8945 - ابن عباس مىگويد : عمر مىگفت شعر بياموزيد كه در شعر خوبيهائى است كه بايد بدست آورد و بديهائى است كه بايد از آنها پرهيز كرد ، شعر معدن حكمت حكماء است و دلالت بر بزرگوارى و مكارم اخلاق شخص مىنمايد . < فهرس الموضوعات > عمر به عامل خود در بصره دستور مىدهد مردم را به آموزش شعر وادار كند ! ! < / فهرس الموضوعات > عمر به عامل خود در بصره دستور مىدهد مردم را به آموزش شعر وادار كند ! ! 29510 - ابن شهاب مىگويد : عمر به ابو موسى اشعرى نوشت ، دستور بده مردم عربى بياموزند كه زبان عربى سخن را اصلاح مىكند و دستور بده شعر بياموزند كه شعر بر فضائل و كرامات دلالت مىنمايد . < فهرس الموضوعات > از نوشتن حديث منع و به نوشتن شعر امر مىكرد ! ! < / فهرس الموضوعات > از نوشتن حديث منع و به نوشتن شعر امر مىكرد ! ! - كنز العمال ج 3 ص 850 8935 - شعبى مىگويد : عمر به مغيرة بن شعبة عامل خود در كوفه نوشت ، شعراء را دعوت كن و از آنها بخواه اشعار خود را در جاهليت و اسلام بخوانند . سپس گزارش آنرا برايم بنويس . مغيره هم آنها را دعوت كرد و به لبيد بن ربيعة گفت از اشعار خود بخوان . لبيد گفت : از من بخواه سوره بقره وآل عمران بخوانم . به اغلب عجلى گفت تو بخوان او گفت چگونه شعر مىخواهى ، رجز مىخواهى يا قصيده ، هر دو برايم آسان است . مغيره قضيه را براى عمر نوشت ، عمر دستور داد پانصد درهم از صله اغلب كم كن و به صله لبيد بيفزا . اغلب پيش عمر رفت و گفت آيا بد كردم به دستور تو عمل كردم و شعر خواندم ، چرا سهم مرا كم كردى ؟ عمر دوباره به مغيره نوشت پانصد درهم ، اغلب را برگردان ولى زيادى صله لبيد بن ربيعة سر جايش بماند . < فهرس الموضوعات > عمر گاه و بيگاه شعر زمزمه مىكرد ! < / فهرس الموضوعات > عمر گاه و بيگاه شعر زمزمه مىكرد ! - السنن الكبرى ج 5 ص 69