responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 296


< فهرس الموضوعات > حتى مرغها هم از شر عمر در امان نماندند ، دستور مىدهد خروسها را بكشند ! !
< / فهرس الموضوعات > حتى مرغها هم از شر عمر در امان نماندند ، دستور مىدهد خروسها را بكشند ! !
- الادب المفرد للبخاري ص 337 عمر دستور داد خروسها را بكشند ، يكى از انصار گفت : آيا مىخواهى امتى را كه تسبيح خدا مىكنند ، بكشى ؟ عمر هم از دستور خود صرفنظر كرد .
< فهرس الموضوعات > بخاطر شوخ‌طبعى با تازيانه او را مىزند !
< / فهرس الموضوعات > بخاطر شوخ‌طبعى با تازيانه او را مىزند !
- تاريخ القرآن الكريم ص 136 روايت شده عمر از شخص اعرابى ( بيابانى ) پرسيد : آيا مىتوانى قرآن را خوب قرائت كنى ؟ جواب داد بله گفت أم القرآن را بخوان ، اعرابى گفت بخدا قسم دختران را هم نمىتوانم بخوانم ، چه رسد به مادر قرآن ( ام القرآن ) .
عمر با تازيانه او را زد .
< فهرس الموضوعات > نظر عمر درباره افراد نكته‌سنج و شوخ مزاج !
< / فهرس الموضوعات > نظر عمر درباره افراد نكته‌سنج و شوخ مزاج !
- كنز العمال ج 3 ص 880 9018 - ليث بن سعد مىگويد : عمر پرسيد : آيا مىدانيد چرا به شوخى ، مزاح مىگويند ؟ گفتند : نه . گفت بخاطر آنكه انسان را از حق دور و غافل مىكند .
< فهرس الموضوعات > شخصى با زنش صحبت مىكند ، عمر با تازيانه او را زد !
< / فهرس الموضوعات > شخصى با زنش صحبت مىكند ، عمر با تازيانه او را زد !
- كنز العمال ج 5 ص 462 13621 - عمرو بن دينار از موسى بن خلف روايت مىكند : عمر ديد شخصى با زنش در راه صحبت مىكند ، با تازيانه او را زد ، مرد پرسيد ، براى چه مىزنى ، اين زن همسر من است ؟ گفت آيا نمىتوانستى جائى صحبت كنى كه مردم شما را نبينند .
13623 - عطاء مىگويد : عمر ديد مردى با زنش صحبت مىكند ، با تازيانه او را زد . مرد پرسيد : چرا مىزنى ؟ او زن من است ، عمر گفت : قصاص كن . مرد گفت نه ، ترا مىآمرزم ، عمر گفت آمرزش بدست تو نيست اما اگر بخواهى مىتوانى ببخشى ، مرد هم گفت : بخشيدم .

296

نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 296
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست