responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 1152


دارى پر كرده از دنيا رفت . ( جدا جا دارد كه به اعترافات تكان‌دهنده اين محقق مصرى توجه شود ، تا آقايان سنىها بدانند تنها كسى كه باعث تقويت و رشد كعب الاحبار يهودى و وهب بن منبه و عبد الله بن سلام و نشر فرهنگ يهوديت در ميان مسلمين شد جناب خليفه دوم عمر بن خطاب بود و بس ! ! ( < فهرس الموضوعات > * * * صحاح سنىها احاديثى نظير احاديث كعب دارد ! !
< / فهرس الموضوعات > * * * صحاح سنىها احاديثى نظير احاديث كعب دارد ! !
< فهرس الموضوعات > كلاغ و كبوتر و كشتى نوح < / فهرس الموضوعات > كلاغ و كبوتر و كشتى نوح - الدر المنثور ج 3 ص 335 ابن مردويه از عمر بن خطاب روايت مىكند : هنگامى كه سفينه نوح بر كوه جودى فرود آمد ، تا مدتى كه خدا مىخواست آنجا ماند . تا آنكه خداوند اذن فرود به او داد . آنگاه كلاغ را خواست و به او گفت برو از روى زمن خبرى بياور . كلاغ هم بسوى زمين سرازير شد ، ديد كه قوم نوح همه غرق شده‌اند ، لذا ديگر برنگشت . نوح ( عليه السلام ) هم آنرا لعنت كرد . حضرت كبوتر را خواست و به او هم گفت برو از روى زمين خبرى بياور ، آن هم رفت و پس از مدت كمى برگشت ، در حاليكه با منقارش پرهايش را پاك مىكرد ، به نوح گفت : به زمين برو كه امن و امان است . نوح به او گفت : خداوند ترا خانه‌اى كه ترا پناه مىدهد ، مبارك گرداند و ترا محبوب مردم قرار دهد . اگر نه اين بود كه مردم ترا اسير مىكرد ، و زندانى مىكردند ، از خدا مىخواستم سر ترا از طلا قرار دهد .
< فهرس الموضوعات > امتحان نامعقول پيامبر صلى الله عليه وآله بر صخره بيت المقدس ! !
< / فهرس الموضوعات > امتحان نامعقول پيامبر صلى الله عليه وآله بر صخره بيت المقدس ! !
- الدر المنثور ج 4 ص 147 ابن مردويه از طريق مغيرة بن عبد الرحمن از پدرش از عمر بن خطاب روايت مىكند : رسول خدا صلى اله عليه ( وآله ) وسلم فرمود : هنگامى كه مرا به معراج بردند ، جلو مسجد قرار دادند و من به داخل صخره ( بيت المقدس ) رفتم . ملكى آنجا بود كه سه ظرف همراه داشت از يكى نوشيدم ، عسل بود . از ديگرى نوشيدم تا سيراب شدم ، شير بود . ملك گفت : از سومى بنوش . آن شراب بود ، گفتم : نه ديگر سيراب شدم . گفت بدان اگر از آن بنوشى ديگر امت تو بر فطرت ( توحيد ) جمع نخواهند شد . سپس مرا به آسمان برد ، آنجا نماز بر من واجب شد . پس از آنكه برگشتم ،

1152

نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 1152
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست