شيخ محمود ابو ريه اسلام آوردن كعب الاحبار و حزب او كذب و مكر و دروغ مىداند ! ! - اضراء على السنة المحمدية ص 145 حيلهبازترين و مكارتين كهنه و پيشگوها كعب الاحبار و وهب بن منبه و عبد الله بن سلام هستند . بعد از آنكه آنها موفق شدند به حيله و نيرنگ دروغهاى خود را با تظاهر به زهد و ورع به خورد مردم داده بود و آنها را فريب دهند ، بطورى كه مردم به آنها و ظاهرسازىهايشان دل خوش كرده و اطمينان نمودند و كاملا فريب خوردند ، سعى كردند تيرهاى زهرآلود خود را به قلب اسلام و مسلمين زده و اصول اسلام را منهدم كرده و با وارد كردن خرافات و افتراءات اساس آنرا تضعيف و ويران نمايند . آنها ابتدا قصد داشتند در قرآن تصرف كرده و آنرا تحريف نمايند ، اما متوجه شدند دسترسى به آن ندارند . زيرا قرآن تماما تدوين و جمعآورى شده و در ميان هزاران تن از مسلمانان موجود بوده ، لذا قدرت آنكه كلمه و حرفى به آن بيفزايند ، نداشتند . لذا تمام تلاش و كوشش خود را متوجه سنت كرده و با جعل دروغ و اكاذيب سعى در تخريب آن كردند و موفق هم شدند . زيرا سنت مانند قرآن مدون و مكتوب و حدود و ثغور آن مشخص و معين نبوده زيرا در زمان خود رسول خدا صلوات الله عليه جمعآورى نشد و صحابه هم بعد از آن حضرت اقدام به تدوين آن ننمودند . لذا هر خائن و منافق و كذابى مىتوانست به دلخواه خودش هر گونه دروغ و مزخرف و خرافه و افترائى را در آن وارد نمايد و اميال پليد خود را به عنوان سنت و روايت پياده كند . آنچه كه راه را براى آنها همورا كرد و موجب سهولت كار و خشنودى آنها شد ، اين بود كه مردم در امورى كه جاهل به آنها بودند مانند تاريخ گذشتگان و اتفاقات ماضيه به آنها مراجعه كرده و آنها را اهل خبره مىشناختند . ابن جوزى مىگويد : هنگامى كه نتوانستند دسيسهها و نقشههاى خود را در مورد قرآن اعمال كرده و آنرا تحريف نمايند ، سراغ احاديث و روايات رفته و ناگفتهها را جعل كردند ( تاريخ ابن عساكر ج 3 ص 14 ) و بواسطه كعب الاحبار و وهب بن منبه و عدهاى ديگر از يهوديان كه به ظاهر اسلام آوردند ، قصههاى ، تلمود ، ( ظاهرا قصهگوى يهود يا قهرمانى از آنها بوده است ) و اسرائيلى به عنوان حديث وارد فرهنگ اسلامى شد ، بطورى كه پس از مدت كوتاهى جزء اخبار و روايات دينى و تاريخى مسلمين شد . ذهبى در تذكرة الحفاظ مىنويسد : كعب الاحبار در زمان خلافت عمر از يمن وارد مدينه شد ، و عدهاى از صحابه و ديگران از او احاديث و رواياتى آموختند و عدهاى از تابعين هم رواياتى نقل كردند در سال 32 يا 33 يا 38 هجرى پس از آنكه شام و ديگر بلاد اسلامى را از داستانها و روايات و قصههاى يهودى مانند تميم