الله عليه وآله ) درباره او فرمود : خدايا دين را به عمر بن خطاب عزت بخش . اين ابو عبيده جراح است كه آن حضرت درباره او فرمود : او امين اين امت است . بيائيد با هر يك از اين دو مىخواهيد بيعت كنيد . عمر و ابو عبيده گفتند : ما هرگز بر تو مقدم نمىشويم . سپس هر دو با ابوبكر بيعت كردند . سپس قريش بيعت نمودند . ابو عبيده گفت : اى گروه انصار ، يا اولين ياوران اسلام بوديد ، پس اول كسانى نباشيد كه دست از يارى آن برداريد . عبد الرحمان بن عوف گفت : اى گروه انصار ، شما فضائل بسيارى داريد ، اما در ميان شما افرادى مثل ابوبكر و عمر و على ( عليه السلام ) پيدا نمىشود . منذر بن ارقم گفت : ما منكر فضائل انصار نيستيم ، اما در ميان قريش شخصيتى است كه اگر مدعى خلافت شود ، هرگز كسى با او مخالفت نخواهد كرد ، يعنى على بن ابى طالب ( عليه السلام ) بشير بن سعد كه چنين ديد ( گويا از قبل با ابوبكر و عمر سازشى كرده باشد ) فورا پريد و با ابوبكر بيعت كرد . پس از او بود كه يكباره همه براى بيعت هجوم آوردند ، بطوريكه سعد بن عباده زير دست و پا ماند . عمر مىگفت : بكشيد سعد را كه خدا او را بكشد . - البداية و النهايه ج 5 ص 263 محمد بن اسحاق . . . از ابن عباس روايت مىكند : عمر گفت : من گفتم : اى مسلمانان كسىبه جانشين پيامبر ( صلى الله عليه وآله ) سزاوارتر است كه با آن حضرت در غار بود و از همه مسنتر است . سپس دست ابوبكر را گرفتم ولى قبل از من يكى از انصار پيشدستى كرد و با او بيعت كرد ، پس از او من و پس از من ديگران بيعت كردند . . . عمر آن دو تن انصارى را كه با ابوبكر در سقيفه بيعت كردند ، هميشه بر ديگران ترجيح مىداد ! ! - بخارى ج 5 ص 20 موسى . . . از عمر روايت مىكند : هنگامى كه پيامبر صلى الله عليه ( وآله ) وسلم از دنيا رفت به ابوبكر گفتم : بيا نزد انصار برويم . دو تن از افراد صالح كه از شركت كنندگان در جنگ بدر بودند بنامهاى عويم بن ساعده و معن بن عدى را ديديم . اسحاق بن ابراهيم از محمد بن حنبل از اسماعيل از قيس روايت مىكند : سهم اشخاصى كه در بدر شركت داشتند پنج هزار بود و عمر هميشه مىگفت : آنها را بر ديگران كه بعد از آنان مسلمان شدهاند ، ترجيح مىدهم .