responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 722


35843 - عائشه مىگويد : حلوائى درست كردم و نزد رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم بردم ، سوده هم آنجا بود ، به او گفتم بخور ، رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم بين ما نشسته بود ، به سوده گفتم بخور والا آنرا به صورتت مىمالم ، نخورد ، من هم آنرا به صورتش ماليدم . حضرت خنديد و به سوده فرمود ، تو هم به صورت او بمال . او هم صورت مرا حلوا مالى كرد ، باز حضرت خنديد ، عمر از آنجا رد مىشد ، صدا زد ، يا عبدالله ، يا عبدالله ، حضرت گمان كرد كه عمر مىخواهد داخل شود ، به ما فرمود ، فورا صورتتان را بشوئيد .
عائشه مىگويد بخاطر آنكه رسول خدا هم از عمر وحشت داشت ، من هميشه از عمر مىترسيدم .
و مجمع الزوائد ج 4 ص 578 حديث 7683 بهترين دليل براى افضليت عمر از پيامبر صلى الله عليه وآله اينست كه : رود نيل به اعجاز عمر جارى گشت ! !
- تاريخ مدينه ج 2 ص 377 قيس بن حجاج از ديگران روايت مىكند : هنگامى كه عمرو بن عاص مصر را فتح كرد ، در ماه بئونه كه از ماههاى عجمى است وارد مصر شد . مردم مصر نزد او آمده ، گفتند : اى امير اين رودخانه نيل رسم و رسومى دارد تا جريان پيدا كند . عمرو پرسيد : آن رسم چيست ؟ گفتند : دوازده شب كه از اين ماه بگذرد دختر باكره‌اى را بهر صورتى كه بخواهند ( با پول يا چيز ديگر ) راضى كرده ، دختر را از آنان مىگيريم و بهترين لباسها و زينت آلات را به او پوشانده ، سپس او را به نيل مىاندازيم .
عمرو گفت : چنين چيزى در اسلام نداريم ، آنچه قبل از اسلام بوده ديگر باطل شده است . سه ماه ( ماههاى بئونه و ابيب و مسرى ) صبر كردند ، آب رود جارى نشد . بطوريكه تصميم گرفتند از آنجا كوچ كنند . عمرو قضيه را براى عمر بن خطاب نوشت . عمر در جواب او نوشت : كار تو درست بوده و اسلام گذشته‌ها را باطل كرده است . نامه من كه رسيد ، داخل آن نوشته‌اى است آن را به نيل بينداز . موقعى كه نامه رسيد ، عمرو آن نوشته را باز كرد در آن آمده بود : از عبدالله عمر به رود نيل . اگر مىخواهى به خواسته خودت حركت كنى ، حركت نكن . اما اگر خداوند قهار بخواهد ترا به جريان خواهد انداخت ، عمرو آن نوشته را يك روز قبل از روز صليب به نيل انداخت و آن زمانى بود كه مردم آماده كوچ بودند . زيرا اگر نيل به جريان نمىافتاد ، زندگى آنها

722

نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 722
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست