قيمتشان به چهل هزار درهم نمىرسد ، عمر گفت من آنها را به چهل هزار درهم از تو مىخرم ، خالد گفت فروختم . خالد فقط چند تا غلام داشت كه قيمت آنها به هشتاد هزار درهم رسيد ، عمر آنرا نصف كرد و چهل هزار درهم به خالد داد . به عمر گفتند مال خالد را به او برگردان ، گفت نه ، من تاجر مسلمانانم ، بخدا قسم برنخواهم گرداند . آنوقت بود كه دل عمر خنك شد و آرام گرفت . چنانچه حالد عذر خواهى نكرد ، عمامهاش را بردار و نصف اموالش را مصادره كن . - البداية والنهاية ج 7 ص 23 عمر پس از ابوبكر كارها را به عهده گرفت و او اول كسى بود كه امير المؤمنين ناميده شد و اولين كسى كه به او تبريك گفت مغيرة بن شعبة بود كه ما همه مطالب مربوط به عمر را در ابواب گذشته ذكر كرديم . عمر خبر فوت ابوبكر را توسط شداد بن اوس و محمد بن جريح براى بزرگان شام فرستاد ، آن زمان سپاه اسلام مشغول جنگ با روميان در يرموك بودند . عمر ابو عبيده را فرمانده سپاه كرد و خالد بن وليد را عزل نمود . سلمة از محمد بن اسحاق روايت مىكند : علت آنكه عمر خالد را عزل كرد اين بود كه خالد حرفهائى درباره عمر زده بود . و همچنين جنايتى بود كه خالد در مورد مالك بن نويره مرتكب شده بود . لذا به محض آنكه به خلافت رسيد ، خالد را عزل كرد و گفت خالد حق ندارد هرگز براى من كار كند . به ابو عبيده نوشت : اگر خالد حرف خود را پس گرفت در پست فرماندهى خود بماند و اگر پس نگرفت او را عزل كرده و عمامهاش را بردار و اموالش را نصف نما . ابوعبيده قضيه را براى خالد تعريف كرد ، خالد مهلت خواست تا با خواهرش فاطمه همسر حارث بن هشام مشورت كند ، خواهرش گفت ، بخدا قسم عمر ترا دوست ندارد و مىخواهد پس از آنكه از حرفت برگشتى عزلت كند . خالد حرف او را پسنديد و از حرف خود برنگشت ، ابو عبيده هم تمام اموال و حتى كفشهايش را تقسيم كرد . - تاريخ خليفه بن خياط ص 81 هنگامى كه عمر بن خطاب به خلافت رسيد خالد بن وليد را از ولايت شام و مثنى بن حارثة را از ناحيه كوفه عزل كرد .