responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 264


حاكم ابو احمد در كتاب الكنى از عدبس روايت مىكند : پيش عمر بوديم كه مردى آمد و از ( الجوار الكنس ) سؤال كرد ، عمر با چوبى كه دستش بود زد و عمامه او را انداخت و گفت بخدا قسم اگر سر تراشيده بودى ( كنايه از اينكه از خوارج بودى ) گردنت را مىزدم .
- سير اعلام النبلاء ج 10 ص 29 پاورقى : صبيع بن عسل حنظلى وارد مدينه شد كتابهائى داشت و درباره متشابهات قرآن سؤال مىكرد . خبر به عمر رسيد ، تركه‌هايى از درخت خرما آماده كرد . هنگامى كه صبيغ را آوردند ، به او گفت كيستى ؟ گفت بنده خدا صبيغ ، عمر هم گفت : من هم بنده خدا عمر هستم ، سپس با تركه‌ها او را آنقدر زد كه مجروح شد و خون از سر و صورتش جارى شد . صبيع ملتمسانه گفت : بس است ، بخدا قسم ديگر فكر تحقيق و سؤال از سرم بيرون رفت .
- معجم البلدان ج 4 ص 124 عسل به كسر عين وسكون سين . . . و عسل مردى از بنى تميم است از اولاد صبيغ بن عسل كه درباره معانى مشكله قرآن تحقيق مىكرد كه عمر او را زد و دستور داد هيچكس با او مجالست ننمايد .
مصريها از عمر خواستند به قرآن عمل شود . . . اما عمر آنها را تهديد كرد !
- كنز العمال ج 2 ص 330 حسن روايت مىكند ، عده‌اى در مصر با عبدالله بن عمر ملاقات كرده و به او گفتند به چيزهائى در كتاب خدا امر شده ولى كسى به آنها عمل نمىكند ، و ما مىخواهيم با خليفه در اين مورد صحبت كنيم . عبدالله براى عمر قضيه را تعريف كرد ، عمر گفت آنها را بياور ، هنگامى كه آمدند ، نزديكترين آنها را گرفت و گفت ، بخاطر خدا و بخاطر اسلام راست بگو ، آيا تمام قرآن را خوانده‌اى ؟ گفت : بله . پرسيد آيا تمام قرآن را مىتوان يكجا تصور كنى ، يا يكباره ببينى ، يا يكباره همه را بخوانى ؟ گفت نه . از تمام آن گروه همين سؤالات را كرد . سپس گفت : خاك بر سر عمر ، چگونه از او مىخواهيد كه به تمام كتاب خدا عمل كند ، در حاليكه خدا مىداند ما گناهكاريم و فقط از ما خواسته كه از گناهان كبيره بپرهيزيم نه چيز ديگر ، آنجا كه مىفرمايد ( ان

264

نام کتاب : الفاروق ( فارسي ) نویسنده : مؤسسة دلتا للمعلومات والأنظمة    جلد : 1  صفحه : 264
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست