عمر بن الخطاب بن نفيل بن عبدالعزى بن رياح بن عبدالله بن قرط بن رزاح بن عدى بن كعب بن لؤى القرشي العدوي ، مكنى به ابو حفص ، مادرش حنتمه ، دختر هاشم بن المغيرة بن عبدالله بن عمر بن مخزوم گفتهاند كه حنتمه دختر هشام بن المغيرة است ، در اينصورت خواهر ابوجهل خواهد بود و در صورت اول دختر عموى ابوجهل ، ابو عمرو مىگويد : اين اشتباه است كه او خواهر ابوجهل بوده بلكه دختر عموى اوست ، زيرا هشام و هاشم هر دو پسران مغيره بودند ، هاشم پدر حنتمه و هشام پدر حارث و ابوجهل و به هاشم جد عمر ذو الرمحين هم مىگفتند ، ابن منده مىگويد : مادر عمر خواهر ابوجهل بوده است ، ابو نعيم مىگويد ، او دختر هشام و خواهر ابوجهل بوده و ابوجهل نيز دايى عمر بوده است و همين مطلب را از ابن اسحاق نيز روايت كرده است . - البداية والنهاية ج 7 ص 150 مادر عمر ، حنتمه خواهر ابوجهل بن هشام . . . در پاورقى آمده : ابن عبدالبر وابن حجر وابن سعد مىگويند : حنتمه دختر هاشم بن مغيرة مخزومية . در استيعاب مىگويد : كسى كه مىگويد دختر هشام ، بوده اشتباه مىكند ، او خواهر ابوجهل نيست بلكه دختر عموى ابوجهل است هاشم و هشام هر دو پسران مغيره مىباشند . - تهذيب التهذيب ج 7 ص 385 ( ششم ) عمر بن خطاب بن نفيل بن عبدالعزى بن رياح بن عبدالله بن قرط بن رزاح بن عدى بن كعب بن لؤى بن غالب القرشي العدوى ، كنيه او ابو حفص و لقب او امير المؤمنين ، مادرش حنتمه ، دختر هاشم بن مغيرة بن عبدالله بن عمر بن مخزوم مىگويند حنتمه دختر هشام است ولى صحيح آنستكه دختر هاشم مىباشد . بنى مغيره مانند خالد بن وليد مادر عمر حنتمه را بىاحترامى مىكرد - تاريخ يعقوبى ج 2 ص 139 ( خالد بن وليد به مادر عمر حنتمه بىاحترامى مىكرد ) عمر هم به ابو عبيده نوشت چنانچه خالد از عمل خود اظهار پشيمانى كرد ، بر پست خود باقى بماند وگرنه عمامهاش را بردار و اموالش را تقسيم كن . خالد بن وليد با خواهرش در اين مورد مشورت كرد ، خواهرش گفت : بخدا قسم پسر حنتمه ( عمر ) مىخواهد ترا رسوا كرده ، سپس ترا از كار بركنار كند ، پس تو اظهار ندامت نكن .