است كه مىگوئيد . اگر از او اطاعت كنند به نفع آنان است . منهم به شما خبر دهم كه من مسيح ( نام ديگر دجال ) هستم و منتظرم هر چه زودتر به من اجازه داده شود تا خروج كنم . چنانچه از اينجا خارج شوم تمامى كره زمين جز مكه و مدينه را زير پا خواهم گذاشت . فقط آن دو شهر بر من حرام است . هر گاه كه بخواهم وارد آنها بشوم ملكى با شمشير كشيده به استقبالم آمده و مانع ورود من مىشود . همه راههاى آنرا ملائكه محافظت مىكنند . راوى ( فاطمه دختر قيس ) مىگويد : حضرت با عصايش به منبر زد و سه بار فرمود : اينجا طيبه است . يعنى مدينه . آيا اين مطلب را قبلا برايتان نگفته بودم . مردم جواب دادند بله . حضرت ادامه داد : من خيلى خوشم آمده كه حديث تميم با سخنان من مطابقت داشته است ، كه دجال دستش از مدينه و مكه كوتاه است . . . يحيى بن حبيب حارثى . . . از فاطمه دختر قيس . . . حديث فوق را تا آخر روايت مىكند . حسن بن على حلوانى و احمد بن عثمان نوفلى . . . از فاطمه دختر قيس روايت مىكنند : تميم دارى نزد رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم آمد و خبر داد عدهاى سوار كشتى شده . . . تا آخر حديث . در آخر آن آمده كه حضرت فرمود : آن شخص دجال است . ابوبكر بن اسحاق . . . از فاطمه دختر قيس روايت مىكند : رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم بر روى منبر فرمود : اى مردم تميم دارى برايم گفت كه عدهاى سوار بر كشتى شده . . . تا آخر روايت و سنن ابى داود ج 2 ص 320 سنن ترمذى ج 3 ص 355 مغيره مىگويد : آنچه را درباره دجال روايت مىكنند ، مبالغه است ! ! - بخارى ج 8 ص 101 مسدد . . . از مغيرة بن شعبه روايت مىكند : هيچكس مانند من از رسول خدا صلى الله عليه ( وآله ) وسلم درباره دجال سؤال نكرد . حضرت در جواب من فرمود : ضررى به تو نمىرسد ، عرضكرد : مىگويند او كوهى از نان و نهرى از آب به همراه دارد ؟ فرمود : كار دجال پيش خدا كوچكتر و سادهتر از اين حرفهاست .