إسم الكتاب : الفاروق ( فارسي ) ( عدد الصفحات : 1422)

لباسش را روى او انداخت كه نتواند فرار كند ، اما او خود را زخم زد و كشت . هوزة بن خليعه ثقفى از ابن عباس روايت مىكند : همان روز كه عمر را زخم زدند و به خانه بردند . منهم با ديگران به آنجا رفتم ، عمر پس از آنكه به هوش آمد ، پرسيد : كى مرا زد ؟ گفتم ابو لؤلؤ غلام مغيرة بن شعبه . عمر گفت ، من مخالف آمدن غلامان كافر به مدينه بودم ، اما تو و دوستانت مرا مجبور كرديد قبول كنم .
- اسد الغابة ج 4 ص 254 كليب از صحابه بود و همان روز كه عمر بن خطاب بدست ابو لؤلؤ كشته شد او هم به قتل رسيد .
زهرى مىگويد : آنروز دوازده نفر بدست ابو لؤلؤ زخم خوردند كه شش تن از آنان كشته شده و شش تن ديگر نجات يافتند عمر و كليب جزو آنانى بودند كه كشته شدند . در آخر ابو لؤلؤ خنجرش را در گلوى خود فرو برد و خود را كشت .
چه روزى عمر به قتل رسيد ؟
- تاريخ مدينه منوره ج 3 ص 943 ابو بكر بن اسماعيل از محمد بن سعد روايت مى كند : عمر روز چهارشنبه ، چهار روز به آخر ذى الحجه مانده سال بيست و سوم هجرى به قتل رسيد و روز يكشنبه روز اول محرم ابتداى سال بيست و چهارم دفن گرديد . مدت خلافت او ده سال و پنج ماه و بيست و يك روز بود .
عثمان بن محمد احمس مىگويد : اين درست نيست ، عمر چهار روز به آخر ذى الحجة مانده از دنيا رفت و دو روز بعد يعنى روز دوشنبه با عثمان بيعت شد .
- البداية و النهاية ج 7 ص 163 عثمان روز اول سال بيست و چهارم هجرى به خلافت رسيد و همان روز عمر بن خطاب هم دفن شد . ( بنابر قولى ) آن روز روز يك شنبه بود . و سه روز بعد با عثمان بن عفان بيعت شد .
عمر امر خلافت را به يك شورى شش نفره متشكل از على بن ابى طالب ( عليه السلام ) و عثمان بن عفان و طلحة بن عبيد الله و زبير بن عوام و سعد بن ابى وقاص و عبد الرحمن بن عوف سپرد .

1029