نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 90
مىنمايد وبر روى زمين سرازير مىكند . آفتاب روحانى نه شرقى مىشناسد ونه غربى وسر سازش با منجمان صورت بين هم ندارد وهمواره با منجم در پيكار است . < شعر > كه چرا جز من نجوم بىهدى قبله كردى از لئيمى وعمى < / شعر > تو آدم كوته بين از گفتار ابراهيم روى گردان مىشوى كه وقتى ستاره ناپديد شد ، فرمود : من آن فروزنده ها را كه ناپديد مىشوند نمىخواهم . تو در ميان قوس وقزح يا به امر شيطان زانوى تسليم در مقابل ماه به زمين زده واز شكافتن ماه رنج مىبرى ونمىپذيرى كه چنين چيزى محال نيست . تو در هم كوبيده شدن وتيره گشتن آفتاب را در آغاز رستاخيز باور ندارى وبا اعتقادى بر تاثير ستارگان در سرنوشتها ، از شنيدن افول ستارگان اكراه دارى . تو با حواس طبيعى خود مىبينى كه تاثير نان در موجوديت آدمى بيشتر از ماه است ، با اين كه همين نان گاهى موجب هلاك آدمى است ، تاثير وجودى آب كه حياتت وابسته به آن است از ستارهء زهره بيشتر است ، با اين حال همين مادهء حياتى باعث مرگ انسانها مىگردد . جان تو از مهر وعلاقهء ستارگان پر شده است ، بدين جهت پند واقع بينانه دوست حقيقىات به پوست گوشت مىخورد وبرمىگردد به هوا مىرود . آرى نه ما به پند تو گوش خواهيم داد ، نه تو به پند ما . مگر آن كه كليد خاص خدايى فرود آيد وقفل از در دل تو باز كند ، كليد آن خدايى كه كليدهاى آسمانها وزمين از آن او است . اين سخنان حكمت آميز ومعرفت زا مانند ستاره وماه است كه بدون فرمان حق سبحانه وتعالى اثرى نمىدهد . اين سخنان ستاره ايست ما فوق جهات كه تاثيرش تنها در آن گوش است كه جويندهء وحى وسخن الهى است . اين همان سخن است كه شما را از عالم جهات به جهان بىجهات مىخواند ومىخواهد كه شما را چنگال گرگ گرسنه طبيعت ندراند .
90
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 90