responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 13  صفحه : 62


< شعر > ( ( 47 ) ) اين جهان زين جنگ قائم مىبود در عناصر درنگر تا حل شود ( ( 48 ) ) چار عنصر چار استون قوى است كه بر ايشان سقف دنيا مستوى است ( ( 49 ) ) هر ستونى اشكنندهء آن دگر استن آب اشكنندهء آن شرر ( ( 50 ) ) پس بناى خلق بر اضداد بود لاجرم جنگى شدند از ضرّ وسود ( ( 51 ) ) هست احوالت خلاف يكدگر هر يكى با هم مخالف در اثر ( ( 52 ) ) چون كه هر دم راه خود را مىزنى با دگر كس سازگارى چون كنى ( ( 53 ) ) فوج لشكرهاى احوالت ببين هر يكى با ديگرى در جنگ وكين ( ( 54 ) ) مىنگر در خود چنين جنگ گران پس چه مشغولى به جنگ ديگران ( ( 55 ) ) تا مگر زين جنگ حقت وا خرد در جهان صلح يك رنگت برد ( ( 56 ) ) آن جهان جز باقى وآباد نيست زان كه تركيب وى از اضداد نيست ( ( 57 ) ) اين تفانى از ضد آيد ضد را چون نباشد ضد نبود جز بقا ( ( 58 ) ) نفى ضد كرد از بهشت آن بىنظير كه نباشد شمس وضدّش زمهرير ( ( 59 ) ) هست بىرنگى اصول رنگها صلحها باشد اصول جنگها ( ( 60 ) ) آن جهان است اصل اين پر غم وثاق وصل باشد اصل هر هجر وفراق اين تخالف از چه آيد وز كجا وز چه زايد وحدت اين اضداد را ( ( 62 ) ) زان كه ما فرعيم وچار اضداد اصل خوى خود در فرع كرد ايجاد اصل ( ( 63 ) ) گوهر جان چون وراى فصلهاست خوى او اين نيست خوى كبرياست ( ( 64 ) ) جنگها بين كان اصول صلحهاست شاد آن كاين جنگ او بهر خداست ( ( 65 ) ) غالب است وچير در هر دو جهان شرح اين غالب نگنجد در دهان ( ( 66 ) ) آب جيحون را اگر نتوان كشيد هم ز قدر تشنگى نتوان بريد ( ( 67 ) ) گر شدى عطشانِ بحر معنوى فرجه‌اى كن در جزيرهء مثنوى ( ( 68 ) ) فرجه كن چندانكه اندر هر نفس مثنوى را معنوى دانى وبس ( ( 69 ) ) باد كَه را زآب جو چون وا كند آب يك رنگى خود پيدا كند < / شعر >

62

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 13  صفحه : 62
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست