نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري جلد : 13 صفحه : 617
إسم الكتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى ( عدد الصفحات : 636)
از اين دنيا رخت بربسته وخشتى چند از بناى قبر را به جاى خود گذاشتهاند وآنان كه كهنه تر وفرسوده تر گشتهاند ، حتى نشانه هاى قبرشان هم ناپيدا است . عدالت الهى هر كسى را با سنخ خود هماهنگ ساخته است - « پيل را با پيل وبق [1] را جنس بق » مونس پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله صحابهء گرامىاش ، مونس ابو جهل عتبه وشيبه وذو الخمار . كعبهء جبرئيل وجان آدمى سدرة المنتهى ، كعبه شكم پرستان سفره هاى رنگارنگ . قبلهء مرد عارف نور وصال ، قبلهء عقول فلسفه بافان خيالات بىسر وته . قبلهء پارسايان خداوند نيكو كار وقبلهء طمع كاران كيسه هاى طلا . قبلهء مردان حق اعمال نيكو ، قبله مردم نااهل ، كورى وجهل پست . قبلهء انسانهاى معناور صبر وشكيبايى ، قبلهء صورت پرستان نقش جامد . قبلهء درون نشينان خداوند ذو المنن ، قبلهء ظاهر پرستان صورت زن ، قبلهء عشاق حقيقى حق تعالى ، قبلهء شيطان باطل . براى فرعون قبلهاى جز دنيا نيست وبراى خر بندگان قبله همان اسافل اعضاى خر است : - < شعر > هم چنان بر مىشمر تازه وكهن ور ملولى رو تو كار خويش كن < / شعر > روزى ما بادهء طهور از كاسهء زرين است وسگ صفتان را آب تتماج از تغار طبيعت . خداوند متعال مطابق خويى كه بهر انسانى داده ، روزى نصيبش فرموده است : يكى را عاشق نان ساخته وديگرى را سير از جان ، زيرا - < شعر > خوى آن را عاشق نان كرده ايم خوى اين را مست جانان كرده ايم چون به خوى خود خوشى وخرمى پس چه از در خورد خويت مىرمى ماده گى خوش آيدت چادر بگير رستمى خوش آيدت خنجر بگير < / شعر > اگر خوى تو جهاد وپيكار است ، برو زره بپوش . والا . . .