responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 13  صفحه : 614


به سوى ما .
او خدايى است كه بالا مىبرد وپايين مىآورد وبدون اين بالا وپايين كارى صورت نمىگيرد . بالا وپايين زمين را در خشكى نيم سال ( پاييز وزمستان ) وسبزى وطراوت آن را در نيم سال ديگر ( بهار وتابستان ) قرار داده است .
هم چنين بالا وپايينهاى روزگار سخت گذر ، نوعى از بالا وپايينها روز وشب است . فراز ونشيب اين مزاج مختلط ، تندرستى وبيمارى ناراحت كننده است .
< شعر > هم چنين دان جمله احوال جهان قحط وخصب وجنگ وصلح وافتنان < / شعر > گمان مبر كه اين دگرگونىها بىهوده است ، بلكه - < شعر > اين جهان با اين دو پرّ اندر هواست زين دو جانها موطن خوف ورجاست تا جهان لرزان بود مانند برگ در شمال ودر سموم وتب ومرگ < / شعر > اين دگرگونىها ثابت وپا بر جا است ، تا آن گاه كه خم يك رنگى روح يا خداى ما ارزش خمهاى صد رنگ را بشكند . وحدت همهء رنگها ودگرگونىها در آن جهان صورت خواهد گرفت ، زيرا - < شعر > كان جهان همچون نمكزار آمده است هر چه آنجا رفت بىتلوين شده است < / شعر > در همين دنيا هم مىتوانى نمونهء يك رنگى انسانها را در خاك شدن همهء آنان در گور به بينى . ولى تفاوت ميان اين نمكزار وآن نمكزار زياد است ، زيرا - < شعر > اين نمكزار جسوم ظاهر است خود نمكزار معانى ديگر است آن نمكزار معانى معنويست از ازل آن تا ابد اندر نويست < / شعر > تازه هاى اين جهان ضدى نابود كننده به نام كهنه گى دارد ، در صورتى كه تازه هاى آن جهان نه ضدى دارد ونه مثلى ونه محكوم به شمارش است . - < شعر > آن چنان كز نور روى مصطفى صد هزاران نوع ظلمت شد ضيا < / شعر >

614

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 13  صفحه : 614
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست