responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 13  صفحه : 581


< فهرس الموضوعات > گفتن درزى ترك را كه اگر يك بار ديگر لاغ گويم قبايت تنگ شود < / فهرس الموضوعات > < فهرس الموضوعات > تفسير ابيات < / فهرس الموضوعات > گفتن درزى ترك را كه اگر يك بار ديگر لاغ گويم قبايت تنگ شود < شعر > ( ( 1717 ) ) گفت درزى ترك را زين در گذر واى بر تو گر كنم لاغى دگر ( ( 1618 ) ) بس قبايت تنگ آيد باز پس اين كند با خويشتن خود هيچ كس ( ( 1619 ) ) خندهء چه ؟ رمز اگر دانستيى تو به جاى خنده خون بگرستئى تَركِ خنده كن ايا اى تُرك مست زان كه عمرت رفت وخواهى گشت پست چون كه بنهاد آن قبا درزى ز دست اسب را بر باد داد آن ترك مست مخلصش بشنو تويى آن ترك گول عالم غدار خياط چو غول اطلسى كز بهر تقوى وصلاح دوخت بايد خرج كردى از مزاح اطلست عمر ومضاحك شهوت است روز وشب مقراض وخنده غافل است اسب ايمان است وشيطان در كمين با خود اين افسانه را بگذار هين ( ( 1620 ) ) اطلس عمرت به مقراض شهور برد پاره پاره خياط غرور ( ( 1621 ) ) تو تمنا مىبرى كاختر مدام لاغ كردى سعد بودى بر دوام ( ( 1622 ) ) سخت ميتولى ز تربيعات آن وز وبال وكينه وآفات آن ( ( 1623 ) ) سخت مىرنجى ز خاموشى او وز نحوس وقبض وكين كوشىّ او ( ( 1624 ) ) مشترى وزهره چون در رقص نيست چون كه بهرام وزحل را نقص نيست ( ( 1625 ) ) اخترت گويد كه گر افزون كنم لاغ را پس كليت مغبون كنم ( ( 1626 ) ) تو مبين قلابى اين اختران عشق خود بر قلب زن بين اى فلان < / شعر > تفسير ابيات وقتى كه ترك در التماس خود اصرار كرد ، خياط گفت : ديگر بس است ، از اين اصرار درگذر ودست بردار ، زيرا واى به حالت اگر لاغ خنده آور ديگرى را به تو بگويم ، زيرا قبايت خيلى تنگ خواهد شد [ به جهت دزديدن وكم شدن پارچهء

581

نام کتاب : تفسير ونقد وتحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى نویسنده : محمد تقي جعفري    جلد : 13  صفحه : 581
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست